سیره اخلاقی علما صفحه 74

صفحه 74

نماز می­خواندند، سیدی هندی پیش نماز بود. از من خواست چند روزی که به مسافرت می­رود، جای او در مسجد نماز بخوانم و من پذیرفتم. از قضا بسیاری از نمازگزاران به ویژه یکی از ثروتمندان و بانیان مسجد از نماز و سخنرانی­های من خوششان آمد. روزی فرد ثروتمندی به من پیشنهاد کرد در هند بمانم و امامت این مسجد را به عهده بگیرم و تعهد کرد امکانات بسیار خوبی مثل خانه، حقوق بالا و خدمتکار در اختیارم بگذارد. من دیدم اگر این پیشنهاد را بپذیرم، بی­شک، آن سید هندی باید از آن مسجد برود و این کار نوعی کودتای سفید بر ضد او خواهد بود و با خود گفتم: آیا خداوند دوست دارد چنین کاری کنم؟! سپس به مرد ثروتمند گفتم: «این سید برای شما مفیدتر است و من چند روز مهمان او هستم».(1)

یکی از تاجران بغداد به حضور شیخ محمدحسن، صاحب جواهر آمد و مبلغ زیادی پول را به عنوان خمس به محضر ایشان آورد. شیخ از پذیرش این پول خودداری کرد و فرمود: «مگر در بغداد عالمی مثل شیخ آل یاسین نیست که شما پول را از آنجا به نجف اشرف آورده اید؟!» این سخن و رفتار شیخ محمدحسن موجب شد مؤمنان بغداد به شیخ آل یاسین توجه کنند و پروانه­وار بر گرد شمع وجودش جمع شوند و این کار درحالی بود که صاحب جواهر، آن روز به چنین پولِ فراوانی بسیار نیاز داشت.(2)

پیش دستی در سلام کردن

پیش دستی در سلام کردن

حجت الاسلام رحیمیان می­گوید: یک روز در نجف، از کوچه­ای که میان مسجد مرحوم انصاری و خانه حضرت امام بود، عبور می­کردم. سرم


1- نک: قصه ها و خاطره ها، صص 137 و 138، (قصص و خواطر، ص 390).
2- نک: قصه ها و خاطره ها، ص 140، (قصص و خواطر)، ص 115.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه