سیره اخلاقی علما صفحه 75

صفحه 75

پایین بود و راه می­رفتم که ناگهان احساس کردم کسی به من سلام کرد. وقتی سرم را­­ بالا گرفتم، چشمم به سیمای مبارک حضرت امام افتاد. در یک لحظه سنگینی و فشار بسیاری در خود احساس کردم، انگار زبانم بند آمده بود؛ زیرا او مرجع تقلید، محبوب و مراد همه بود و من ناچیز، بچه طلبه­ای هفده ساله بودم. به هرصورت، کار از کار گذشته بود و چاره­ای جز جواب سلام واجب نبود.(1)

حجت الاسلام رحیمیان در جایی دیگر نقل می­کند: اگر حضرت امام رحمه الله به مکانی وارد می­شدند، خیلی مشکل بود بتوان به ایشان سلام کرد. بارها اتفاق می­افتاد که ما زودتر به اتاق کار ایشان می­رفتیم و چشم به در، منتظر ورود امام و برای سلام کردن به ایشان آماده بودیم، ولی باز هم غافل گیر می­شدیم؛ زیرا یا ایشان نخست وارد اتاق می­شدند و سپس سلام می کردند یا آنکه نخست سلام می­کردند و سپس وارد می­شدند.(2)

همدلی

همدلی

علامه طباطبایی هر سال به مشهد مقدس مشرّف می­شد. در سالی که آخوند ملاعلی همدانی نیز به مشهد مقدس مشرّف شده بود، این دو بزرگوار دیدار چند روزه­ای با هم داشتند. پس از این دیدار، روزی فردی از علامه طباطبایی پرسید: ملاعلی همدانی چه جایگاهی دارد؟ علامه فرمود: «باید مردم از اطراف و اکناف و راه­های دور، برای زیارت ملاعلی همدانی بروند و از ایشان استفاده کنند.» سپس همین فرد به سراغ


1- نک: گل های باغ خاطره، ص 59 ؛ سرگذشت های ویژه از زندگی امام خمینی رحمه الله، ج 5، صص 72 و 73.
2- سرگذشت های ویژه از زندگی امام خمینی رحمه الله، 1364، چ 4، ج 5، ص 72.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه