ظرافت های اخلاقی شهدا صفحه 36

صفحه 36

با مادرم به میهمانی می رفتیم. در حال آماده شدن بودیم که حسن از راه رسید. گفتم: «(به قول بیرجندی ها) راه ما را روغنی کردی.» گفت: «برای چی؟» گفتم: «خوب لحظه ای آمدی؛ می خواستیم به خانه خواهرت برویم. ما را هم برسان.» خنده کرد و گفت: «از شما تعجب می کنم! وسیله بیت المال و کار شخصی...» حرفش را قطع کردم و گفتم: «حالا نمی خواهد خشک مقدس بازی دربیاوری. مسیرمان یکی است. لازم نیست داخل کوچه ببری، همان جلوی در سپاه پیاده می شویم.» حسن گفت: «امکان ندارد! تا به حال با هرچه می رفتید، باز هم با همان وسیله بروید. اگر شما را ببرم، شما از من راضی می شوید، اما جواب خدا را چه بدهم؟»(1)

شهید علی صیاد شیرازی

شهید علی صیاد شیرازی

در شهریور 1374، برای برداشت های تصویری و ضبط و ثبت مصاحبه های تعدادی از فرماندهان، رفته بودیم کردستان. در گردنه صلوات آباد بودیم که آخرین مصاحبه ها با تعدادی از فرمانده های سپاه و ارتش به پایان رسید. بعد از اتمام کار، شهید صیاد به برادر فیلم بردار گفت: «چقدر از این فیلم خالی مانده است؟» فیلم بردار جواب داد: «جناب، دو دقیقه.» صیاد به او گفت: «این دو دقیقه، بیت المال است، هدر نرود. حتماً در جای دیگری استفاده کنید تا اسرافی در بیت المال نشود.» فیلم بردار هم [بی درنگ] با خودکار روی بدنه فیلم نوشت که دو دقیقه خالی است. اتفاقاً مدتی بعد که برای مصاحبه با یکی از فرماند هان رفته بودیم، آن مصاحبه دقیقاً دو دقیقه بیشتر طول نکشید».(2)


1- افلاکیان، ص 168.
2- امیر دلاور، ص 5.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه