- پیش گفتار 2
- اشاره 4
- اخلاص 4
- شهید عباس بابایی 5
- شهید محمدابراهیم همت 5
- شهید محمد بروجردی 7
- شهید حاج علی اکبر رحمانیان 8
- اشاره 9
- تواضع 9
- شهید بابایی 10
- شهید جواد آخوندی 10
- شهید دکتر احمد رحیمی 11
- شهید مهدی زین الدین 12
- امر به معروف و نهی از منکر 14
- اشاره 14
- شهید بهشتی 15
- شهید محمد گرامی 15
- شهید علی ماهانی 16
- شهید احمد صمیمی ترک 16
- شهید حجت الاسلام و المسلمین حاج مهدی شاه آبادی 17
- شهید جلال افشار 18
- شهید همت 18
- شهید خلیل مطهرنیا 19
- اشاره 20
- مبارزه با هوای نفس و دوری از گناه 20
- شهید محمد حسن فایده 21
- شهید دکتر احمد رحیمی 21
- شهید ابراهیم امیر عباسی 22
- شهید رجب علی آهنی 22
- شهید جابری 23
- شهید بابایی 24
- شب زنده داری 26
- اشاره 26
- شهید حجت الاسلام محمد شهاب 27
- شهید حسین علی عظیمی گلوگاهی 27
- شهید علی صیاد شیرازی 28
- شهید مهدی زین الدین 28
- شهید مصطفی چمران 29
- شهید ساجدی 30
- اشاره 31
- توجه به مسئله بیت المال 31
- شهید مصطفی طالبی 32
- شهید محمود کاوه 32
- شهید عبدالحسین برونسی 33
- شهید رحیمی 34
- شهید حسن فایده 35
- شهید حسین محمدیانی 35
- شهید علی صیاد شیرازی 36
- اشاره 37
- نماز اول وقت 37
- شهید بهشتی 38
- شهید زین الدین 39
- شهید صیاد شیرازی 40
- شهید سید ابراهیم شجیعی 41
- شهید سید باقر علمی 41
- اشاره 42
- توجه به حق الناس 42
- شهید صیاد شیرازی 43
- شهید چمران 45
- شهید حاج حسین محمدیانی 45
- شهید عباس بابایی 46
- شهید محمد ناصر ناصری 47
- مردم داری 49
- اشاره 49
- شهید بابایی 50
- شهید حسن فایده 53
- شهید چمران 54
- حجت الاسلام شهید محمد شهاب 55
- اشاره 56
- شجاعت و دلیری 56
- شهید خلیل مطهرنیا 57
- شهید اللّهیار جابری 58
- شهید عباس کریمی 58
- شهید مهدی زین الدین 59
- شهید نواب صفوی 60
- شهید حاج حسین خرازی 60
- ولایت پذیری 62
- اشاره 62
- شهید زین الدین 63
- شهید آخوندی 63
- شهید رحیمی 64
- شهید آخوندی 65
- شهید یوسف کلاهدوز 65
- شهید همت 66
- شهید سید باقر علمی 66
- یک رنگی و بی تکلفی در مدیریت و فرماندهی 68
- اشاره 68
- شهید حجت الاسلام و المسلمین محمد شهاب 69
- شهید عباس بابایی 69
- شهید ابراهیم امیر عباسی 70
- شهید آخوندی 71
- شهید صفرعلی رضایی 72
- پشتکار در دانش اندوزی 73
- اشاره 73
- شهید حجت الاسلام غلام حسین آشوری 74
- شهید سید باقر علمی 74
- شهید علی اکبر رحمانیان 75
- شهید علی صیاد شیرازی 76
- کتاب نامه 77
را نگه دارید.» وقتی ماشین ایستاد، رفت داخل داروخانه. بعد از چندین دقیقه برگشت. به او گفتم: «مرد حسابی، گوشت ها بو گرفت.» نمی خواست حرف بزند، اما آن قدر به او متلک گفتیم که بالاخره به زبان آمد و گفت: «هفت هشت سال قبل، در این داروخانه کار می کردم. یک روز اوستاکارم به من توهین کرد، من هم لجم گرفت و زدم فلاکس چای او را شکستم. امروز رفتم تا هم خسارتش را بدهم و هم حلالیت بطلبم».(1)
شهید محمد ناصر ناصری
شهید محمد ناصر ناصری
پدر شهید می گوید:
«آخرین مرخصی، یک روز آمد روستا پیش من و مادر. با این آمدن، هم می خواست سری زده باشد و هم خداحافظی کند؛ داشت می رفت افغانستان برای مأموریتش. خیلی آن شب بشاش و سرحال بود و مرتب شوخی می کرد. با همان حالت شوخ طبعی و مزاح، رو کرد به من و گفت: «حاج آقا، اگر خدای نخواسته شما یک روز فوت کردی، تکلیف ما باید چی باشد؟» خندیدم و گفتم: «اینکه پرسیدن ندارد باباجان!» و از فرصت استفاده کردم و خواسته قلبی ام را به او گفتم: «یک کف دست زمین دارم و کمی هم آب. این آب و خاک را بین بچه ها تقسیم می کنی، هر چی هم که توانستی، برای من خیرات می کنی. از باب مهر و محبتی هم که به تو دارم، خودت از سهم بچه ها یک سهم بیشتر بردار.» دیدم روی دو زانو نشست. باز با همان حالت مزاح گفت: «مگر من گلی به سر بهار زدم که سهم بقیه رو بردارم! تازه من می خواهم سهم خودم را هم بدهم بچه ها!» من جدی شدم و گفتم: «اگر این کار را بکنی، ازت راضی نیستم،
1- علمدار آسمان، ص 34.