ظرافت های اخلاقی شهدا صفحه 7

صفحه 7

شهید صدوقی علاقه زیادی به عباس بابایی داشت. به گوش خودم شنیدم که فرمود: «بابایی، جوان دوست داشتنی و اهل معنایی است. ای کاش ما هم در کارهایمان این چنین خلوصی داشته باشیم».(1)

«روزها بود که در منطقه بودیم. اوایل جنگ بود. یک روز عباس آمد پیش من و گفت: «باید رانندگی تانکر یادم بدهی.» گفتم: «چرا؟» گفت: «نیرو کم است، مشکل آب داریم. بچه ها خیلی اذیت می شوند. باید یک کاری کنیم.» منابع آب خراب شده بودند و باید با تانکر از شهر، آب می آوردیم. آن قدر اصرار کرد که بالاخره یاد گرفت. دیگه شده بود. کار هر روزش که بعد از پایان کار اداری و حتی بعد از پرواز، از کابین که بیرون می آمد، می رفت سراغ تانکر آب. آن موقع اگر به کسی می گفتی این راننده تانکر، فرمانده پایگاه هشتم هوایی است، امکان نداشت باور کند».(2)

شهید محمد بروجردی

شهید محمد بروجردی

«این شهید بزرگوار، همواره از مصاحبه های مطبوعاتی و دوربین تلویزیونی دوری می کرد و می خواست که از هیاهوها و جنجال ها دور بماند و گمنام باشد. در حالی ... که یکی از بالاترین سمت های جنگ را بر عهده داشت، همیشه اصرار داشت که چرا از من فیلم برداری می کنید، بروید از آن بچه هایی فیلم بگیرید که دلاورانه می جنگند. یک روز هنگام پاک سازی محور بانه _ سردشت، دوربین فیلم برداری یک خبرنگار، به سوی او آمد و شروع کرد به تهیه گزارش. شهید بروجردی نزد وی رفت و در نهایت ادب و احترام از او خواست تا فیلمِ گرفته شده را به او بدهد تا کسی نبیند و در جایی پخش نشود. او همه اعمالش برای خدا بود. برای همین برایش فرقی نمی کرد که به او فرمانده بگویند یا سرباز. هدف او جلب رضایت خدا بود».(3)


1- محمد علی صمدی، علمدار آسمان، مشهد، پیام فاطمیون، 1384، چ 1، ص 40.
2- محمد علی صمدی، علمدار آسمان، مشهد، پیام فاطمیون، 1384، چ 1، ص 43.
3- تقی متقی، ما آن شقایقیم، تهران، مرکز چاپ سپاه، 1375، چ 1، ص 92.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه