کارمند صالح: ویژه روز کارمند صفحه 108

صفحه 108

ص: 116


1- 2 . رمز جاودانگی، صص 74 و 75.
2- 1 . ترجمه نهج البلاغه، نامه 69، ص 611.

در عصر حکومت ناصرالدین شاه، مردمی که حاضر نبودند به مأموران حکومت و فراشان رشوه بدهند، به بابی بودن متهم شده و مجازات می شدند. خاطره ای از یکی از نویسندگان در سفر خود به کرمان چنین است:

«در قهوه خانه ای بین راه توقف داشتیم. آنجا وضع رقّت بار پیرمردی که در سرداب قهوه خانه افتاده بود و زخم هایی هولناک تمام سر و صورت و بدنش را فرا گرفته و او را از صورت یک انسان خارج کرده بود مواجه شدیم. قهوه چی از باب ترحم گاه مقدار مختصری غذا جلوی او می گذاشت. نزد او رفتم و تقاضا کردم از سرگذشت خود برایم تعریف کند. او گفت: پانزده سالم بود که نزد عمویم که یکی از فراشان شاهی بود، شاگرد فراش شدم، حسب المعمول می بایستی مدتی بدون حقوق کار کنم تا پس از آشنایی به رموزکار، مواجب برایم معین کنند. در همان ماه های اولیه محیط فاسد آنچنان مرا برای اخذ رشوه حریص کرد که حدی نداشت، ولی کسی هنوز برایم تره خرد نمی کرد. یک روز ماه رمضان، نزدیک افطار از یکی از کوچه های محله سنگلج می گذشتم. پیرمردی را دیدم که کاسه ای کوچک محتوی مقدار کمی روغن در یک دستش بود و زیر بغل دیگر چند عدد هیمه خشک گرفته و به سوی خانه می رفت. قیافه پیرمرد به قدری ساده و مظلوم به نظرم رسید که فکر کردم خواهم توانست به بهانه ای از او مبلغی رشوه دریافت کنم. جلو رفتم و گفتم: عمو، در این محل دزدی شده و باید هرکسی را که مظنون هستیم جلب کنیم و به فراش خانه ببریم. زود باش با من بیا! پیرمرد نگاه به من کرد و گفت: فرزند به من مظنون شده ای؟ گفتم: بلی و او را با خود بردم و انتظار داشتم که او به عجز و زاری بیفتد و با پرداخت مبلغی رشوه از من تقاضای کمک کند، اما او هیچ نگفت و من هم رویم نمی شد

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه