- پیش گفتار 3
- الف) الگو 6
- 1. مفهوم شناسی 6
- اشاره 6
- ب) تقلید 6
- اشاره 6
- فصل اول: کلیات 6
- 2. ضرورت وجود الگوها 10
- 3. شرایط کلی الگوها 22
- 1. چگونگی اثرپذیری از الگوها 29
- فصل دوم: اثرگذاری الگوها 29
- اشاره 29
- اشاره 31
- 2. شرایط اثرگذاری الگوها 31
- الف) ضرورت آمیختگی تقلید با منطق و پرهیز از مقلدپروری بدون استدلال 32
- ب) نزدیکی و هماهنگی میان الگو و الگوپذیر 33
- ج) گونه گونی الگوها 34
- د) استمرار معرفی الگو 35
- اشاره 36
- 3. گستره اثرگذاری الگوها 36
- ه) هماهنگی میان الگوها 36
- اشاره 37
- الف) خانواده، اولین و مهم ترین الگوی تربیتی فرزندان 37
- الگوی دوم: پدر مهربان و آرام، مادر تندخو و مستبد 40
- الگوی اول: پدر تندخو و مستبد، مادر مهربان و آرام 40
- الگوی سوم: پدر تندخو و مستبد، مادر تندخو و مستبد 41
- الگوی چهارم: پدر مهربان و آرام، مادر مهربان و آرام 41
- ب) تلویزیون، الگوی برجسته یادگیری مشاهده ای 43
- فصل سوم: آسیب شناسی تقلید از الگوها 47
- اشاره 47
- 1. اشتباه در تشخیص مصداق کمال 48
- 2. اشتباه در تعیین مصداق اسوه کامل 49
- اشاره 50
- 3. اشتباه در محدوده شایستگی های الگوها 50
- الف) شخصیت گرایی 50
- ب) تقلید کورکورانه 54
- ج) پیروی از اکثریت 56
- د) تضاد و اصطکاک بین رفتار الگوها 60
- ه) لغزش الگوها 62
- و) ناهماهنگی میان گفتار و رفتار الگوها 64
- ز) وابستگی فکری به الگوها 65
- 1. راهکار بلندمدت 67
- اشاره 67
- فصل چهارم: راهکارهای مقابله با آفت های الگوها 67
- الف) نکوداشت الگوهای مطلوب و حذف الگوهای نامطلوب 69
- اشاره 69
- 2. راهکارهای کوتاه مدت 69
- ب) بهره گیری شایسته از عواطف مردم 75
- فصل پنجم: همراه با برنامه سازان 79
- اشاره 79
- پیشنهادهای برنامه سازی 81
- پرسش های مردمی 83
- پرسش های کارشناسی 84
- معرفی برخی منابع درباره الگوها 85
- کتاب 86
- اشاره 86
- کتاب نامه 86
- نشریه 89
می کند که قوم نوح دچار چنین پنداری بودند. ازاین رو، مستمندان و تنگ دستان را پست می شمردند. وانگهی پیروی آنان را از حضرت نوح علیه السلام، دلیل بطلان کیش و آیین وی و علت ایمان نیاوردن خود قلمداد می کردند: «وَ ما نَراکَ اتَّبَعَکَ إِلاَّ الَّذینَ هُمْ أَراذِلُنا بادِیَ الرَّأْیِ؛ نمی بینم جز کسانی که فرومایگان سبک سر (سطحی اندیش) قوم ما هستند، پیروی تو کرده باشند». (هود: 27) یا «قالُوا أَ نُؤمِنُ لَکَ وَ اتَّبَعَکَ اْلأَرْذَلُونَ؛ آیا به تو (نوح) ایمان بیاوریم، در حالی که انسان های فقیر و فرومایه از تو پیروی کرده اند». (شعرا: 111)
در صدر اسلام نیز منافقان، مردم مؤمن را به سبب محرومیت های مادی و دنیایی، سفیه و ضعیف العقل می دانستند و از اینکه در حلقه آنان درآیند، ننگ داشتند و می گفتند: «أَ نُؤمِنُ کَما آمَنَ السُّفَهاءُ؛ آیا همانگونه که افراد ضعیف العقل و فقیر ایمان آوردند، ما نیز ایمان بیاوریم». (بقره: 113)
کافران، فقر و عقب افتادگی اقتصادی و مالی مؤمنان را دلیل نقص و ضعف عقلی و فرهنگی شان می پنداشتند و استدلال می کردند که ایمان آوردن این ناقص عقلانِ سطحی اندیش، خود، نشان دهنده حقانیت نداشتن این دعوت و دین است:
وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لِلَّذینَ آمَنُوا لَوْ کانَ خَیْرًا ما سَبَقُونا إِلَیْهِ. (احقاف: 111)
افرادی که کفر ورزیدند، درباره اشخاصی که ایمان آوردند، می گویند اگر این دین خوب بود، آنان بر ما پیشی نمی گرفتند.
به همین سبب، بارها به پیامبر گرامی اسلام پیشنهاد می کردند که ژنده پوشان پابرهنه را از اطراف خود بپراکند تا با او به گفت و شنود بنشینند.
2. اشتباه در تعیین مصداق اسوه کامل
2. اشتباه در تعیین مصداق اسوه کامل
گاهی انسان ها در این زمینه که چه اسوه هایی کمال لازم را برای الگوگیری دارند، دچار اشتباه می شوند. برای مثال، اگر دانش را مصداق کمال بدانیم، باز جای