عاقبت به خیری صفحه 42

صفحه 42

بود که گم نشود و آسیبی به آن نرسد. روزی بیمار شد و بر اثر بیماری آن چنان بدحال شد که حالت احتضار و جان دادن پیدا کرد. در این میان، یکی از علما در آنجا حاضر بود. او را تلقین می داد و می گفت: بگو لا اله الا اللّه . او در پاسخ می گفت: نشکن، نمی گویم. ما تعجب کردیم که چرا او به جای ذکر خدا می گوید: نشکن، نمی گویم. همچنان این معما حل نشده ماند، تا اینکه آن دوست بیمار، اندکی بهبود یافت. علت را از او پرسیدم. گفت: اول آن ساعت را بیاورید تا بشکنم. آن را آوردند و شکست. سپس گفت: من دل بستگی خاصی به این ساعت داشتم. هنگام احتضار شما می گفتید بگو لا اله الا اللّه. شخصی (شیطان) را دیدم که همان ساعت را در یک دست خود گرفته و با دست دیگر، چکشی بالای آن گرفته بود و می گفت: اگر بگویی لا اله الا اللّه، این ساعت را می شکنم. من هم به خاطر علاقه وافری که به ساعت داشتم، می گفتم: ساعت را نشکن. من لا اله الا اللّه نمی گویم».(1)

آری، عشق و علاقه به هر چیزی سبب می شود که هنگام جدایی از آن انسان دچار حالت بغض و بدعاقبتی شود. در حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل شده که طمع به دنیا، سبب خروج از دین و بدعاقبتی خواهد شد.

شناخت حق و عدم یاری آن

«_هرثمه بن سلیم_» از یاران امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود. او نقل می کند که هنگامی که به همراه امیرمؤمنان علی علیه السلام از صفین برمی گشتیم، به سرزمین کربلا رسیدیم. در آنجا نماز خواندیم و آنگاه علی علیه السلام مشتی از خاک


1- داستان دوستان، ج 5، ص 119.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه