فلسفه اخلاق صفحه 150

صفحه 150

متزلزل کرد [و] اخلاق [را] نسبی [کرد].

یک نکته دیگر هم وجود دارد (اگرچه من این را در نوشته هایشان ندیده ام ولی خیال می کنم منظورشان همین است) و آن این که روح زمان چگونه عمل می کند؟ آیا یک دفعه، فکرها را تغییر می دهد، یا این که فکرها به تدریج تغییر می کند؟ به تدریج هم که تغییر کند، آیا عدّه ای پیشرو هستند که اول الهام می گیرند و بعد دیگران از آنها الهام می گیرند؟ [البته] از روح زمان الهام می گیرند نه از خدا، به اصطلاح خودشان طبقه انتلکتویل [هستند].

اگر این سخن را بپذیریم قطعا دیگر هیچ اصول ثابت اخلاقی نخواهیم داشت، زیرا معیار، پسند می شود [و] پسندها تغییر می کند و این پسندها همیشه هماهنگ با تکامل است [براین پایه] اخلاق صددرصد نسبی می شود. (1)

«سخن سارتر»

«سارتر» همه چیز را بر محور انتخاب شخصی می سنجد، می گوید که معیاری برای اخلاقی بودن یک فعل، خارج از وجود انسان در کار نیست. هرکس که یک کاری را انتخاب می کند، معنی انتخابش این است که این کار خوب است که من انتخاب می کنم، و بدیهی است که هیچ کس هیچ کاری را به عنوان یک کار بد انتخاب نمی کند؛ و اضافه می کند که انسان هرکاری را که برای خود انتخاب می کند در واقع به آن کار ارزش داده، و براین پایه برای دیگران هم همان کار را انتخاب کرده است.

این همان حرفی است که ما هم می گوییم که انسان با عمل خود


1- ١. همان، صص 141 144
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه