فرهنگ اخلاقی معصومین علیهم السلام (حرف ب) صفحه 109

صفحه 109

نمونه های رفتاری

اشاره

وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَهُ وَ لا السَّیِّئَهُ اِدْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذا الَّذی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَدَاوَهٌ کَأَنَّهُ وَلِّیٌ حَمیمٌ.(فصلت: 24)

هرگز نیکی و بدی یکسان نیستند. بدی را با نیکی دفع کن. ناگاه (خواهی دید)  همان کس که میان تو و او دشمنی است، گویی دوست گرم و صمیمی است.

1. بازاری و عابر

مردی درشت استخوان و بلند قامت که اندامی ورزیده و چهره ای آفتاب خورده داشت و زد و خوردهای میدان جنگ، یادگاری بر چهره اش گذاشته و گوشه چشمش را دریده بود، با قدم های مطمئن و محکم از بازار کوفه می گذشت. از طرف دیگر، مردی بازاری در دکانش نشسته بود. مرد بازاری برای آنکه موجب خنده دوستانش را فراهم کند، مشتی زباله به طرف آن مرد پرت کرد. مرد عابر بدون اینکه خم به ابرو بیاورد و التفاتی بکند، همان گونه با قدم های محکم و مطمئن به راه خود ادامه داد. همین که دور شد، یکی از دوستان مرد بازاری به او گفت: هیچ شناختی این مرد عابر که تو به او اهانت کردی، که بود؟

_ نه نشناختم! عابری بود مثل هزارها عابر دیگر که هر روز از جلوی چشم ما عبور می کنند، مگر این شخص که بود؟...

_ مالک اشتر نخعی... .

_ ای وای به حال من!...

پس به دنبال مالک اشتر روان شد. دید او راه خود را به طرف مسجد کج کرد. او نیز به دنبالش به مسجد رفت. دید مالک به نماز ایستاد. منتظر شد تا

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه