- پیشگفتار 1
- 2. در کیفیت شناختن خود 10
- 4. حقیقت آدمی نفس اوست 11
- 5. آدمی به واسطه نفس مناسبت با فرشته دارد 12
- 6. نفس را لذت والم هست 13
- 7. در مفاسد بیماری نفس و فواید صحت آن 14
- 9. در سبب انحراف از طریق پسندیده 15
- 10. مصدر همه نیکیها و بدیها چهار قوّه اند: عقل، شهوت، غضب و وَهْم 17
- 11. در بیان شأن هر یک از چهار قوه 19
- 12. در مقابل هر صفت حسنه دو رذیله است 20
- 13. اوصاف حمیده حکم وسط دادند 21
- 14. در اشتباه صفات رذیله به صفات حمیده 22
- 16. در بیان اموری که برای سالک راه سعادت لازم است 25
- 17. در بیان قاعده و معالجه کلیه اخلاق رذیله 27
- 18. در باب انواع اخلاق و شرافت فضائل و کیفیّت اکتساب آنها 30
- 19. در بیان شرافت عدالت در جمیع امور 30
- 21. کمال هر شخصی به عدالت و میانه روی است 34
- 22. در بیان گوهر عقل و شرافت قوه عاقله 35
- 23. در شرافت علم و علما 36
- 24. در آداب تعلیم و تعلّم 37
- 25. در اقسام علوم ممدوح و مذموم 38
- 27. در بیان توحید و فایده هر قسمتی 43
- 28. در بیان علامت اهل توحید و بیان لاجبرو لاتفویض 44
- 29. در بیان خواطر نفسانی و وسوسه های شیطانی 45
- 30. در بیان الهام و وسوسه شیطانی و علامات هر یک 47
- 31. در مذمت وسوسه های شیطانی 48
- 33. در شرافت افکار حسنه و تفکّر در صنع خدا 51
- 34. خوف و اقسام آن 58
- 35. اطمینان قلبی 61
- 36. خوف و خشیت 63
- 37. علت کمی خوف ازخدا 64
- 38. امیدواری (رجاء) به رحمت خدا 66
- 39. در عزّت و قوّت نفس 68
- 40. ضعف نفس و سوءظن به خدا 72
- 41. حسن ظن به خدا 74
- 42. در عجب و مذّمت آن 79
- 43. در کبر و بیان حقیقت آن 84
- 44. فخر فروشی و نازیدن به اجداد 87
- 45. عفّت و شره 89
- 46. غنا و فقر 96
- 47. حرص و قناعت 98
- 48. در بیان بخل 100
- 49. اموال و طریق کسب آنها 107
- 50. در بیان خیانت و غدر 109
- 51. اهانت به بندگان خدا و تحقیر آنها 114
- 52. اهتمام در کار مسلمانان و امر به معروف و نهی از منکر 120
- 54. سخن چینی و نمّامی 130
- 56. در مذمّت ریا 146
- 57. آفات غرور 152
- 58. طول امل و آرزو 157
- 60 .غفلت از محاسبه نفس 166
- 61. در بیان حقیقت شوق 184
منشأ این صفت زشت یا عصبیّت یا جبن یا طمع می باشد و به هر حال از ضعف نفس و خمودگی قوه غضبیه می باشد. این صفت گاه به کتمان شهادت و شهادت بنا حق دادن منتهی می شود که خلاف شرع است و زمانی به تصدیق اهل باطل و تکذیب اهل حق می انجامد که باعث هلاکت نفس و تباهی دین و دنیا و عقبی
می گردد. ضدّ کتمان حق و شهادت؛ انصاف و پا فشاری بر حق است که باعث عزّت و احترام در نزد خالق و خلق می گردد.
قساوت قلب و سختی دل حالتی است بسیار ناخوشایند که هرگاه عارض آدمی شود از درد و رنجی که به همنوع می رسد متأثّر نمی گردد. منشأ این حالت سبعیّت است که آدمی به ظلم بر دیگران و عدم توجّه به ضعیفان و مستمندان دچار می گردد.
ضدّ این صفت رحم دلی و رقّت قلب است که آثار بسیار حسنه و نیکویی از آن ناشی می شود. ترک قساوت قلب کردن بسیار دشوار است مگر بر اثر ریاضت و توجّه کردن به سیره رسول مکرم صلی الله علیه و آله که مظهر رأفت و مهربانی بود و ائمه معصومین علیهم السلام که هر یک در توجه به زیر دستان و مساکین نمونه بودند.
45. عفّت و شره
صفات رذیله ای که متعلّق به قوه شهویّه است.
حدّ اعتدال قوه شهویّه عفّت است که منشأ بروز بسیاری از صفات کمال می شود. امّا حد افراط آن شره است و حدّ تفریط آن خمودگی است.
شره عبارت است از پیروی شهوت در حد افراط در همه اموری که بدانها میل می کند ازمال و مقام و شهوات نفسانی و زینت و شکم پرستی و پرخواری که آدمی را به دام شهوات می اندازد؛ و از خداوند متعال غافل می کند.
شکم، بندِ دست است و زنجیر پای
شکم بنده، کمتر پرستد خدای
اگر بنده نفس خود را به گرسنگی ذلیل سازد، راه شیطان را بسوی خود مسدود