یک گام تا خدا : مباحثی پیرامون تکبر و خودخواهی صفحه 347

صفحه 347

به رأی خود تکیه می کند، سقوط خواهد کرد. بعد فرمودند: حضرت عیسی بن مریم علیه السلام فرماید:

دَاوَیتُ المَرضَی فَشَفَیتُهُم بِإِذنِ اللهِ وَ أَبرَأتُ الأَکمَهَ وَ الأَبرَصَ بِإِذِنِ اللهِ وَ عَالَجتُ المَوتَی فَأَحیَیتُهُم بُإذن اللهِ؛ من بیماران را به اذن خدا شفا دادم، افراد نابینا و کسانی که مبتلا به پیسی بودند به

اذن خدا سالم گرداندم و مردگان را به اذن خدا زنده کردم. من هر نوع بیماری را به اذن خدا مداوا کردم. همه را شفا دادم. هر بیمار لاعلاجی که پیش حضرت عیسی علیه السلام می آمد، با اعجاز الهی و به اذن خدا خوب میشد. حتّی برای کور مادر زاد دعا می خواند و به اذن الهی بینا می شد. مرض پیسی، که پوست بدن رنگ خاصّی پیدا می کند و قابل علاج نیست، را هم معالجه می کرد. حتّی مرضی که هیچ کجای دنیا نمی توانند علاج بکنند، یعنی مردن را علاج می کرد. افرادی که مرده بودند، و روح از بدن جدا شده بود، به اذن خدا زنده می کرد. دیگر از این قوی تر و بالاتر نیست. بعد می فرماید:

وَعَالَجتُ الأَحَمقَ فَلَم أَقدِر عَلَی إِصلَاحِهِ؛ اما در پی علاج احمق بر آمدم، ولی نتوانستم آن را اصلاح کنم. عیسی روح الله که خود او از دم الهی درست شده و دم الهی او مرده ها را زنده می کرد، می گوید: من از درمان آدم احمق درمانده شدم. خدا نصیب هیچ کسی نکند؟

گفتند: یا روح الله، احمق کیست؟ فرمود:

المُعجِبُ بِرَأیِهِ وَنَفسِهِ الَّذی یَرَی المَضلَ کُلَّهُ لَهُ لا عَلَیهِ وَ یُوجِبُ الحَقَّ کُلَّهُ لِنَفسِهِ وَ لا یُوجِبُ عَلَیها حَقّاً فَذلِکَ الأَحَمقُ الّذی لا حیلَهَ فی مُداواتِهِ؛ کسی که خودرأی و خودپسند است و همیشه حق را از آن خود می داند، نه علیه خود، همواره خود را صاحب حق می انگارد و برای دیگران حقی قائل نیست. این را

احمق می گویند که چاره ای برای درمان و اصلاح او نیست. پدر و مادرهایی که خودمحور هستند، مدیرهایی که خودمحور و یکه تاز میدان هستند و خود را هم از همه بالاتر می بیند، در حماقت به سر می برند و چاره ای برای درمانشان نیست.

کسی که می داند و می گوید من جاهل هستم، این نصف راه را رفته است. امیدی به او هست. دنبال علاج می رود. می گوید: من بیمار هستم، نادان هستم، کمبود دارم. این خیلی خوب است؛ چون اقرار می کند قابل اصلاح است. اما کسی که نمی داند و معتقد است که می داند، قابل اصلاح نیست. حضرت عیسی علیه السلام هم می گوید: من در اینجا درمانده شدم.

جهل مرکب

مرحوم آقای دولابی مثالی میزدند. می فرمودند: سابق مدرسه نبود، مکتب و ملاّی مکتب بود. حروف ابجد را به بچه ها یاد می دادند. از الفبا شروع می کردند. یکی از این ملا مکتبی ها زبانش می گرفت. لام الف را

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه