- سخنی با خواننده 1
- اوصاف 8
- شاگردان و مجازین 10
- تالیفات 12
- وفات 12
- اشاره 20
- مطلب اول: در اثبات واجب الوجود است 21
- مطلب ثانی: در صفات واجب الوجود است 23
- فصل اول: در صفات ثبویه است 23
- اشاره 23
- فصل ثانی: در صفات سلبیه است 26
- اشاره 27
- مطلب ثانی در نبوت است 27
- فصل اول: در این است که لازم و واجب است بر خداوند عالم که پیغمبری از جانب خود بر مخلوقین نصب کند و بفرستد 27
- فصل دویم: در وجود اتصاف انبیا است به صفات کمالیه 28
- فصل سیم: در طریق شناختن نبی است 28
- فصل چهارم: در اثبات نبوت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) است 29
- فصل اول: (دلایل الزام خدا بر نصب امام) 34
- (دلایل عقلی امامت) 34
- اشاره 34
- مطلب سیم: در امامت است 34
- اشاره 34
- (دلایلی نقلی امامت) 35
- فصل ثانی: در شرایط امام است 37
- اشاره 38
- مطلب اول: در امامت جناب امیرالمؤمنین (علیه السلام) است 38
- فصل ثالث: در تعیین امام است بعد از پیغمبر 38
- مطلب دویم: در امامت باقی ائمه است 41
- مطلب چهارم: در عدل است 42
- اشاره 43
- (مذهب شیخیه و بطلان آن) 44
- (پیدایش باییه) 46
- اشاره 48
- مقدمه اولی 49
- مقدمه ثانیه 54
- مقدمه ثالثه 55
- اشاره 55
- (اجناس و انواع فضایل) 57
- مقدمه رابعه 60
- مقدمه خامسه 61
- اشاره 61
- (طریق حفظ فضایل) 61
- (طریق رفع رذایل) 63
- مقدمه سادسه 66
- اشاره 67
- اشاره 71
- مقصد اول: در امر غیبت است 71
- مقام اول: در بیان مذمت و حرمت آن است 71
- مقام ثانی: در معنای غیبت است 76
- مقام رابع: در ذکر اسباب غیبت است 80
- مقام خامس: در معالجه غیبت است 82
- مقام سادس: در بیان مواضعی است که علما استثنا کرده اند از حرمت غیبت 83
- مقام سابع: در کفاره غیبت است 87
- مقام ثامن 87
- اشاره 88
- مقام عاشر 88
- مقام تاسع 88
- مقصد دویم: در کذب است 88
- (موارد جواز کذب) 89
- (علاج کذب) 91
- (صدق) 93
- مقصد سیم: در سخریه و استهزاست 94
- مقصد چهارم: در کشف عیوب است 95
- مقصد پنجم: در افشای سر است، اگر چه آن سر از عیوب نباشد 96
- مقصد ششم: در نمامی است 97
- مقصد هفتم: در سعایت است 99
- مقصد هشتم: در افساد میان مردم است. 100
- مقصد نهم: شماتت کردن است 101
- مقصد یازدهم: دوازدهم و سیزدهم: مرا و جدال و خصومت است 102
- مقصد دهم: در تعییر و ملامت کردن است 102
- مقصد چهاردهم: در مزاح و شوخی کردن است 106
- مقصد پانزدهم و شانزدهم: مدح کسی است که مستحق مدح نیست، و ذم کسی است که مستحق ذم نیست. 107
- مقصد هفدهم: تزکیه نفس است 109
- مقصد هیجدهم: فحش گفتن و سب کردن و دشنام دادن است 110
- مقصد نوزدهم: لعن و طعن و نفرین است 111
- مطلب اول: در شهوت بطن است 113
- فصل دویم: در شهوت بطن و فرج است 113
- مقصد بیستم: تکلم به باطل و به ما لایعنی و به فضول است 113
- اشاره 113
- مطلب ثانی: در شهوت فرج است 116
- اشاره 120
- فصل سیم: در عجب است 120
- (علاج عجب) 121
- اشاره 129
- فصل چهارم: در کبر و تکبر است 129
- اشاره 132
- (اقسام تکبر) 132
- تنبیه: 137
- (علامات کبر) 137
- اشاره 143
- فصل پنجم: در غضب است 143
- (مفاسد غضب) 146
- (علاج غضب) 147
- (حلم) 151
- (کظم غیظ) 152
- فصل ششم: در انتقام است 153
- فصل هفتم: در غلظت و درشتی است در گفتار و کردار 157
- فصل هشتم: در سوء خلق و کج خلقی است 159
- فصل نهم: در حقد و کینه و عداوت است 164
- فصل دهم: در حسد است 166
- اشاره 166
- (علاج حسد) 167
- (اقسام حسد) 167
- (اسباب حسد) 168
- فصل یازدهم: در ظلم و اذیت و اهانت و احتقار مؤمنین است. 170
- اشاره 170
- (نصیحت) 170
- فصل دوازدهم: در بخل است 178
- (اقسام بخل) 178
- اشاره 178
- (جود و سخاوت) 179
- (علاج بخل) 180
- اشاره 180
- فصل سیزدهم: در حرص است 180
- (قناعت) 181
- (علاج حرص) 182
- فصل چهاردهم: در طمع است 184
- فصل پانزدهم: در سؤال از خلق است 186
- فصل شانزدهم: در ضعف نفس است 187
- (علاج عجله) 188
- فصل هفدهم: در عجله است 188
- اشاره 188
- اشاره 190
- فصل هجدهم: در سوء ظن به خالق و مخلوق است 190
- فصل نوزدهم: در عصبیت است 191
- (حسن ظن) 191
- فصل بیستم: در نفاق است 192
- اشاره 193
- فصل بیست و دویم: در جهل است 193
- فصل بیست و یکم: در قساوت است 193
- (علاج جهل) 194
- (علاج عملی جهل) 195
- (جربزه) 198
- (آداب تعلیم) 204
- (آداب تعلم) 205
- (اقسام علم) 206
- اشاره 208
- فصل بیست و سیم: در خطورات قلبیه و وساوس شیطانیه است 208
- (فضیلت تفکر) 210
- فصل بیست و چهارم: در مکر و حیله و خدعه است 216
- فصل بیست و پنجم: در تهور است 217
- فصل بیست و ششم: در جبن است 218
- اشاره 218
- (شجاعت) 218
- فصل بیست و هفتم: در خوف است 219
- اشاره 219
- (اسباب خوف ممدوح) 227
- (امن از مکر الله) 229
- (یأس از رحمت الهی) 233
- اشاره 235
- (امر به معروف و نهی از منکر) 236
- (شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر) 237
- (مراتب امر به معروف و نهی از منکر) 239
- فصل بیست و نهم: در هجرت و تباعد است 240
- اشاره 241
- فصل سی ام: در قطع رحم است 241
- (صله رحم) 242
- فصل سی و یکم: در عقوق والدین است 243
- اشاره 246
- فصل سی و دویم: در حب دنیا است 246
- (معنای دنیا) 255
- اشاره 256
- فصل سی و سیم: در ریا است 256
- (علاج علمی ریا) 262
- (علاج عملی ریا) 265
- فصل سی و چهارم: در نفاق است 270
- فصل سی و پنجم: در طول امل است 272
- اشاره 272
- (قصر امل و کوتاهی آرزو) 274
- (یاد مرگ) 275
- فصل سی و ششم: در وقاحت است 278
- اشاره 279
- فصل سی و هفتم: در معصیت و اصرار بر آن است 279
- (تقوا) 285
- (توبه) 292
- (مشارطه) 303
- فصل سی و هشتم: در جزع و بی تابی است در مصایب و مکاره 310
- اشاره 310
- (صبر) 310
- (صبر یک نیمه ایمان است) 311
- (اقسام صبر) 312
- اشاره 313
- فصل سی و نهم : در کفران نعمت است 313
- (شکر) 314
- فصل چهلم: در عدم اعتماد یا ضعف اعتماد در امور است بر خداوند عالم و وثوق و اعتماد است بر وسایط از مخلوقین 318
- اشاره 318
- (توکل) 319
- (درجات توکل) 322
- (طریق تحصیل توکل) 325
- اشاره 328
- خاتمه: در سخط و انکار و اعتراض است بر واردات الیه و تقدیرات ربانیه 328
- (طریق تحصیل رضا) 332
سخنی با خواننده
اصفهان با سابقای درخسان در علوم اسلامی روزگاری به عنوان تنها مرکز علمی در ایران بلکه جهان اسلام شناخته می شده است. بروز و ظهور علمای بزرگ و فقیهان عالی مقام و دانش مندان بی مانند و شعرا و خطیبان پرآوازه، تذکرهالاولیایی را رقم زده که تذکار آن در تخت فولاد اصفهان نمایان است؛ بزرگانی که ادامه دهنده تمدن عظیم اسلامی بوده و آن را در عرصه های گوناگون به شکوفایی هرچه بیشتر رساندند.
در این میان، سهم اخلاق پژوهان اصفهان در تدوین آثار اخلاقی قابل توجه است. برخی از این آثار به تبیین آیات و احادیث اخلاقی، گروهی به آداب و مواعظ و پند و اندرز و دسته ای به تدبیر منزل و سیاست مدن پرداخته است که در بین آنها می توان به آثار برجسته ای چون آداب العرب و الفرس و طهارهالاعراق فی تحصیل الاخلاق، از احمد بن مسکویه (درگذشت به سال 420 ه.ق) الذریعه الی مکارم الشریعه، از ابوالفضل حسین راغب اصفهانی و عین الحیوه، از علامه محمد باقر مجلسی و روادع النفوس، از میرمحمد صالح بن عبدالواسع خاتون آبادی (درگذشته به سال 1116ه.ق) اشاره کرد.
بی توجهی به آثار گذشتگان که ملهم از کتاب و سنت است نوعی افراطی گری است، چرا که این رویکرد، بی محتوایی و خامی نظریات جدید را به دنبال خواهد داشت. از این رو، بر اخلاق پژوهان است که در این زمان با بصیرتی نو به