اخلاق نظامی و انتظامی صفحه 126

صفحه 126

قرآن می فرماید که برادران یوسف که پس از ده ها سال او را دیدند و نشناختند، به یوسف گفتند: ما قبلاً برادری داشتیم به نام یوسف که دزد بود. یوسف خود را به تغافل زد و هیچ نگفت که آن برادر من هستم و چرا به من نسبت دزدی می دهید. «فَقَدْ سَرَقَ اخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ فَاسَرَّهَا یُوسُفُ فِی نَفْسِه وَ لَمْ یُبْدِهَا لَهُم».(1)

البته، تغافل در مورد خلاف های شخصی، جزئی و فردی است؛ وگرنه در مسائل مهم که دشمنان و کفار برای براندازی نظام اسلامی نقشه می کشند، تغافل، خیانت و خواست و آرزوی دشمن است. «وَدَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُون».(2)

توجه به ظرفیت افراد

شخصی در گزارش به امام صادق علیه السلام از مردم منطقه­ای به شدّت انتقاد کرد. امام فرمود:

«ایمان را ده پله همچون پله های نردبان است که باید پله پله از آن بالا روند. پس آنکه بر پله دوم است نباید به آنکه بر پله اول است بگوید که پای تو بر جایی بند نیست، تا او نیز به پله دهم برسد. آن را که فروتر از تو است مینداز، که به دست بالاتر از خود فروخواهی افتاد. و چون دیدی که شخصی یک پله از تو پایین­تر است به رفق و نرمی او را به جای خود بالا آر، و بر او بیش از طاقتش بار مکن که سبب شکسته شدن او خواهی شد.» (3)

امامان معصوم، همه مطالب و معارف دین را به تمام افراد نمی گفتند؛ برای مثال، جابر جعفی که از یاران امام باقر علیه السلام بود، هزاران حدیث می دانست که حق بازگو کردن آن را نداشت. سلمان فارسی

مطالبی می دانست که ابوذر نمی دانست. در شیوه تبلیغ انبیاء می خوانیم که فرمودند: «إِنَّا أُمِرْنَا مَعَاشِرَ الْأَنْبِیَاءِ أَنْ نُکَلِّمَ النَّاسَ بِقَدْرِ عُقُولِهِم»؛(4)

«ما مأمور هستیم که طبق ظرفیت افراد با مردم صحبت کنیم.»


1- . یوسف، 77.
2- . بحار، ج 66، ص 168؛ الحیات، ج 1، ص284.
3- . نساء، 102.
4- . بحار، ج 2، ص 69.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه