اخلاق نظامی و انتظامی صفحه 143

صفحه 143

ماه گفت: «این پروردگار من است.» وقتی ماه ناپدید شد، گفت: «اگر پروردگار واقعی مرا هدایت نکند، به طور قطع از گمراهان

می شوم.» بار سوم، خورشید را دید و گفت: «این از ستاره و ماه بزرگتر است؛ پس این پروردگار من است.» خورشید که غروب کرد، رو به مردم گفت: «من از هرچه که شما شریک خدا می پندارید، بیزارم.»

شکی نیست که حضرت ابراهیم خداپرست بود؛ زیرا در پایان گفتگو با ستاره، ماه و خورشید پرستان گفت: «من از شرک شما بیزارم.» و نفرمود: «من از شرک خودم بیزارم.» دلیل آنکه چند بار به ماه و ستاره و خورشید گفت: «هذا رَبِّی»؛ «این پروردگار من است.» به خاطر آن بود که او برای نهی از بزرگترین منکرات (شرک) از راه مدارا و مماشات وارد شد و گام به گام، به انتقادات خود اضافه کرد. بدین معنی که:

بار اول فرمود: «من غروب شدنی را دوست ندارم»؛ «انِّی لا اُحِبّ اْلآفِلِینَ»؛ بار دوم فرمود: «ماه­پرستی انحراف است و خدا مرا گرفتار آن نکند»؛ «لَئِنْ لَمْ یهْدَنی رَبّی...» و بار سوم فرمود: «من بیزارم از هر چه که شما شریک خدا می دانید»؛ «انِّی بَرِی ءٌ مِمَّا تُشْرِکون».

حضرت ابراهیم با این حرکت مماشاتی خود به مردم فهماند که وجودی که در معرض محو و تغییر است، نمی تواند خدا باشد؛ خواه ستاره به اصطلاح کوچک و خواه خورشید بزرگ. او به مردم فهماند همین که دیدید راه انحرافی است، با سرعت و شهامت برگردید و لجاجت نکنید. او از مردم برائت نداشت. از شرک مردم برائت داشت: «مِمَّا تُشْرِکون».

حکمت، موعظه، جدال نیکو

قرآن کریم به پیامبر عزیز می فرماید: «ادْعُ الی سَبِیلِ رَبِّک بِالْحِکمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَ جادِلْهُمْ بِاْلَّتِی هِیَ احْسَن»(1)، «از طریق حکمت و منطق یا موعظه و نصیحت و یا جدال نیکو، مردم را به راه خدا دعوت کن!» ظرفیت فکری، روحی و علمی مردم متفاوت است، لذا گروهی را با استدلال، گروهی را با موعظه و گروهی را با مجادله باید دعوت کرد.


1- . نحل، 125.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه