- سخن ناشر 1
- حفظ آبروی مردم 3
- راهکارهای حفظ آبرو 4
- حفظ آبروی رهبر 6
- سرمایه گذاری آبرویی 6
- خاطره 7
- انسان؛ عزیزترین موجود 8
- رعایت حقوق انسان ها 10
- اهمیت امنیت 13
- معنای امنیت 13
- ماجرای حلف الفضول 15
- تأمین امنیت اقلیت های مذهبی 19
- تلاش اولیای خدا برای حفظ امنیت مردم 19
- تأکید بر حمایت از مظلومان 21
- تأمین امنیت؛ زمینه گسترش عبادت 21
- ماجرای سمره 22
- امنیت مالی و اقتصادی 22
- توجه به امنیت حیوانات 23
- همکاری مردم با دولت در حفظ امنیت 26
- حفظ امنیت و حریم خصوصی مردم 26
- مجازات امنیت شکنان 27
- ضرورت برخورد با یاغیان امنیت شکن 27
- قاطعیت در برابر هرگونه ناامنی 30
- نا أمنی اخلاقی 36
- امنیت معنوی 39
- سوره فلق 39
- دعا برای مرزداران؛ حافظان امنیت 48
- اشاره 52
- تحقیق؛ داروی دردهای اجتماعی 57
- معیار تشخیص تجسس بجا و نابجا 58
- اشاره 60
- اطلاعات و خبررسانی و جاسوسی در اسلام 64
- مجازات جاسوسی دشمن 66
- اشاره 67
- رفتار دشمن: 73
- وظیفه مسلمانان در برابر دشمن 79
- عوامل پیروزی بر دشمن 79
- اهمیت و آثار صبر 81
- راه پیداکردن صبر 83
- نکاتی پیرامون صبر 86
- سفارش به صبر 87
- آثار صبر 88
- انواع صبر 92
- صبر در برابر نیش و نوش و تبلیغات دشمن 92
- صبر در میدان جنگ 93
- صبر در راه تحصیل علم 97
- صبر در انتظار 98
- صبر بر درد و بیماری 98
- صبر در مسائل اقتصادی 100
- صبر و پایداری بر حق 100
- صبر در مقابل تجملات و مادیات (زهد) 101
- صبر بر فقر و ناداری 102
- صبر در مسائل اخلاقی 104
- شکیبایی در مقابل حسودان 105
- صبر در خانواده 106
- صبر در برابر تطمیع ها 107
- صبر در برابر تهدیدها 108
- تحریم و محاصره اقتصادی 109
- اخراج و تبعید 109
- نمونه هایی از صبر اولیای الهی 114
- شیوه های امر به معروف و نهی از منکر 117
- اهمیت شیوه ها 117
- زمینه سازی 120
- شیوه پر کردن ایام فراغت 121
- شیوه آئینه وار 121
- شیوه تلقین 122
- شیوه استفاده از هنرهای مختلف، قصّه، سرود و شعر 123
- از خوبی ها هم بگوئید 124
- شیوه تغافل 125
- توجه به ظرفیت افراد 126
- شیوه ایجاد محبّت 127
- شیوه به در بگو تا دیوار بشنود 127
- استمداد از وجدان 128
- شیوه تحریک عواطف 129
- ابتدا لطف و محبت، بعد امر و نهی 131
- شیوه وعده و وعید 133
- شیوه انتقاد مخفیانه 133
- شیوه انتقاد موجز و مختصر 133
- شیوه های آموزشی 134
- شیوه آسان سازی 137
- شیوه نهی از منکر در قالب طنز 138
- شیوه الگوسازی 138
- شیوه بیان ثواب و عقاب 139
- شیوه تدریج 139
- شیوه تکرار 141
- مماشات 142
- حکمت، موعظه، جدال نیکو 143
- اصلاح عقائد 145
- شیوه سنّت شکنی 148
- با انجام معروف، زمینه را بر منکر تنگ کنیم 149
- علنی کردنِ خوبی ها 151
- افشاگری 152
- ارشاد پنهانی 153
- نفوذ در دستگاه ظلم 154
- حرکت جمعی 154
- عرضه کار صحیح 155
- توجه به عنصر زمان 156
- همبستگی اجتماعی 159
- شیوه غیر حضوری و مکاتبه ای 161
- شیوه سکوت و اخم کردن 162
- شیوه متارکه و اعراض 163
- ویژگی های فردی 171
- ویژگی ها ی نظامیان در نظام اسلامی 171
- خود ساخته 171
- فعّال در صحنههای اجتماعی؛ عبادی و اقتصادی 172
- شجاع و بی باک 173
- مقاوم و با توکل 175
- آمادگی همه جانبه 181
- ویژگی های نظامی 181
- انضباط و برنامه ریزی 183
- انسجام و اتحاد 184
- اطاعت از دستورات فرمانده 185
- راز داری در اسرار نظامی 187
- آموزش دیده 188
- ویژگی های عقیدتی 189
- معتقد و مؤمن 189
- هدف دار 189
- توجه به جهاد فرهنگی 190
- خودکفا و مستقل 190
- تقدم عقیده بر علاقه 191
- توجه به وعده های الهی 191
- توجه به آموزههای عقیدتی 192
- اشاره 194
- اصول مواجهه 195
- توجه به جرم نه مجرم 195
- کافی نبودن جریمه های مادی 196
- رسوایی مجرم؛ سنت خداوند 196
- ضرورت هوشیاری در برابر مجرمان 196
- ضرورت کارشناسی و جرم شناسی 197
- جرم؛ عامل نابودی فرد و جامعه 197
- رضایت و مشارکت در جرم 197
- توجه به اظهارات شاکی و متهم 198
- توجه به قرائن و آثار جرم 198
- اجازه دفاع به مجرم 198
- تفهیم جرم و مجازات 199
- اهمیت اقرار مجرم 200
- نکوهش اصرار بر جرم 201
- شدت مجازات مجرم اصلی 202
- توجه به اصل برائت 202
- ممنوعیت حمایت از مجرمان 203
- قصد و نیت کار مجرمانه 203
- بانیان و آمران جرم 203
- جریمه، 204
- اراده فرد؛ عامل اصلی جرم 204
- دقت در رفتار با مجرم 205
- حسن ظن و پرهیز از بدگمانی 207
- نظم در نظام تکوین و آفرینش 208
- نظم در نظام تشریع (قرآن کریم) 210
- نظم در نماز: 212
- نظم در روزه 213
- نظم در فرماندهی 214
- انضباط اقتصادی 220
- اقسام اطلاعات 222
- تقدیر از خدمات و زحمات تلاشگران 223
- رعایت اصول حفاطتی 223
- قاطعیت و دلگرمی 224
- عادّی و طبیعی رفتار کردن در برابر دشمن 225
- حفظ اخبار و رعایت سلسله مراتب 226
- سرعت در اطلاع رسانی 226
- دقت در نقل خبر و گزارش 227
- استفاده از تمام ظرفیت ها 227
- مراعات حقوق دیگران 228
- انتقال سریع اخبار مهم و خطر آفرین 228
- استفاده از تمام توان و نیروها 229
- عمل بر مقیاس قانون و قرآن 229
- دوری از عجب و غرور 230
- سعه صدر 230
- احترام در برخوردها 231
- دوری از نزاع و کشمکش 231
- گزینش نیروهای دلسوز 232
- اهمیت اخلاص 234
- راه های کسب اخلاص 236
- توجّه به ارزش ها 236
- فکر در آفرینش 237
- توجّه به صفات خدا 237
- توجّه به سود قطعی 238
- توجّه به ناتوانی مخلوقات 239
- عبرت از دیگران 240
- توجه به سرانجام ریاکار در آخرت 241
ماه گفت: «این پروردگار من است.» وقتی ماه ناپدید شد، گفت: «اگر پروردگار واقعی مرا هدایت نکند، به طور قطع از گمراهان
می شوم.» بار سوم، خورشید را دید و گفت: «این از ستاره و ماه بزرگتر است؛ پس این پروردگار من است.» خورشید که غروب کرد، رو به مردم گفت: «من از هرچه که شما شریک خدا می پندارید، بیزارم.»
شکی نیست که حضرت ابراهیم خداپرست بود؛ زیرا در پایان گفتگو با ستاره، ماه و خورشید پرستان گفت: «من از شرک شما بیزارم.» و نفرمود: «من از شرک خودم بیزارم.» دلیل آنکه چند بار به ماه و ستاره و خورشید گفت: «هذا رَبِّی»؛ «این پروردگار من است.» به خاطر آن بود که او برای نهی از بزرگترین منکرات (شرک) از راه مدارا و مماشات وارد شد و گام به گام، به انتقادات خود اضافه کرد. بدین معنی که:
بار اول فرمود: «من غروب شدنی را دوست ندارم»؛ «انِّی لا اُحِبّ اْلآفِلِینَ»؛ بار دوم فرمود: «ماهپرستی انحراف است و خدا مرا گرفتار آن نکند»؛ «لَئِنْ لَمْ یهْدَنی رَبّی...» و بار سوم فرمود: «من بیزارم از هر چه که شما شریک خدا می دانید»؛ «انِّی بَرِی ءٌ مِمَّا تُشْرِکون».
حضرت ابراهیم با این حرکت مماشاتی خود به مردم فهماند که وجودی که در معرض محو و تغییر است، نمی تواند خدا باشد؛ خواه ستاره به اصطلاح کوچک و خواه خورشید بزرگ. او به مردم فهماند همین که دیدید راه انحرافی است، با سرعت و شهامت برگردید و لجاجت نکنید. او از مردم برائت نداشت. از شرک مردم برائت داشت: «مِمَّا تُشْرِکون».
حکمت، موعظه، جدال نیکو
قرآن کریم به پیامبر عزیز می فرماید: «ادْعُ الی سَبِیلِ رَبِّک بِالْحِکمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَ جادِلْهُمْ بِاْلَّتِی هِیَ احْسَن»(1)، «از طریق حکمت و منطق یا موعظه و نصیحت و یا جدال نیکو، مردم را به راه خدا دعوت کن!» ظرفیت فکری، روحی و علمی مردم متفاوت است، لذا گروهی را با استدلال، گروهی را با موعظه و گروهی را با مجادله باید دعوت کرد.
1- . نحل، 125.