اخلاق نظامی و انتظامی صفحه 232

صفحه 232

ورود به اندازه

گاهی اگر نمی­شود جلوی فساد را به طور کلی گرفت، باید جلوی بخشی از فساد را گرفت. برادران یوسف می­خواستند یوسف را در چاه بیاندازند، یکی از برادرها وقتی دید نمی تواند با آنان مقابله کند و بگوید که اصلاً کاری با او نداشته باشید، چون حسادت آنان شعله کشیده بود و می خواستند نابودش کنند، به آنان گفت: «لا تَقْتُلُوا یوسف»؛ «او را نکشید.» «و أَلْقُوهُ فی غَیابَتِ الْجُب»(1)؛ بلکه «و او را در چاه بیاندازید.»

بنابراین اگر مثلاً در جایی، ده دقیقه گناه می کنند، شما اگر می توانی آن را نه دقیقه کنی، وظیفه ات این است. اگر در جایی گناه کبیره می کنند، شما می توانی با تلاش خود، آن را تبدیل به گناه صغیره کنی، عمل به وظیفه ­ات کرده­ای.

گزینش نیروهای دلسوز

از نیرو و عوامل دلسوز استفاده کنیم. از کسانی بهره گیریم که دغدغه این مسائل را داشته باشند. بعضی ها

اصلاً بی تفاوت هستند؛ هزار تومان بدهی و بگویی «محافظ این باش» یا هزار تومان بدهی و بگویی «محافظ او باش.» می گوید: «فرق نمی کند! می خواهی اینجا بایستم، می خواهی آنجا بایستم! هرجا شما می گویی!» مهم پول است.

به یک کسی که اهل نماز و مسجد نبود، مأموریت دادند که نمازخانه و مسجدی بسازد. خلاصه، پس از مدتی نمازخانه را ساخت و به نزد امام جماعت آمد و گفت: «حاج آقا! این نمازخانه را ساختم. حالا اختیار با شماست؛ هرجا بفرمایید، محراب را همانجا می سازم!»

بیچاره فکر می کرد که محراب هم مثل منبر است؛ که می شود در هر طرفی از مسجد گذاشت! چون اهل مسجد و نماز نبود، و ساخت مسجد را به او سپرده بودند.

اوایل انقلاب، شخصی نزد من آمد و گفت: «می توانم فیلمی برای نماز بسازم که اشک همه مردم را دربیاورد، ولی باید حمایتم کنی.» گفتم: «من حمایتت می کنم، بگو از من چه


1- . یوسف، 10.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه