نگهبانان قدرت صفحه 266

صفحه 266

روزنامه نگاران برای توجیه این رویکرد، بعضاً چنین استدلال می آورند که چون ما با مردمی که به شیوۀ ما زندگی می کنند بیشتر همذات پنداری می کنیم، پس به زندگی و جان غربی ها بیشتر اهمیت می دهیم. برای همین است که یک سرمقالۀ نیواستیتسمن می نویسد:

غم خواری به بیرون پرتو می افکند: هرچه افراد به ما نزدیک تر باشند، وقتی تراژدی بر سر آنها آوار می شود ما نیز شدیدتر آن را احساس می کنیم... بنابراین، کاملاً قابل درک است که وقتی 5 هزار نفر به دست تروریست ها در نیویورک و واشنگتن کشته می شوند، احساسات بریتانیایی ها برانگیخته می شود: بریتانیایی ها نسبت به این ماجرا عواطف شدیدتری دارند تا مرگ بی شمار مردم در کلمبیا، عراق، افغانستان یا کنگو. اکثر ما نمی توانیم زندگی در یک روستای فقیر آفریقایی یا یک کلبۀ محقر آمریکای لاتین را تصور کنیم، اما اهالی نیویورک زندگی ای شبیه ما دارند، از حومۀ شهر به دفاتر خود می روند، به زبان ما حرف می زنند، آرزوهایی شبیه ما دارند. (1)

واقعیت تاریک و زشت رو آن است که بسیاری از ما «واقعاً» معتقدیم که از مردم کلمبیا، عراق، افغانستان و کنگو برتر و مهم تر هستیم.

«خوب، شما چه می کردید؟» - ضربۀ ماهرانۀ دبیر گاردین

مردم غالباً از ما می پرسند که آیا فکر می کنیم تلاش هایمان به یک نظام رسانه ایِ غم خوارتر با خشونت کمتر منجر می شود؟ آیا جداً بر این باوریم که دبیران و روزنامه نگاران، با دریافت ایمیل از افکار عمومی، تغییری اساسی در عملکرد خود می دهند؟ آیا الگوی پروپاگاندا نشان نمی دهد که چارچوب سرمایه داری دولتی-بنگاهی لاجرم دبیران و روزنامه نگارانِ سرکش را کنار خواهد گذاشت؟ آیا کسانی که رویۀ خود را تغییر می دهند، جایگزین نمی شوند؟ که در این صورت، آیا کار ما بی ثمر نیست؟ اصلاً چرا به خودمان زحمت بدهیم؟

در 4 فوریۀ 2004، آلان راسبریجر (دبیر گاردین) چالش و نقد زیر را برای ما ایمیل کرد:

دیوید عزیز،


1- سرمقاله، «آقای رییس جمهور، این غربِ وحشی نیست»، نیواستیتسمن، 24 سپتامبر 2001.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه