- مقدمه 1
- اشاره 4
- وقتی کارهای ما بر ضد خودمان می شود 5
- مراحل سه گانه ی زندگی 7
- مشخصات جوانان 9
- انتخاب بزرگ 10
- خیانت به جوانی 12
- وسعت روح انسان 14
- کودکان سالمند 19
- انتخاب واقعی 21
- ابعاد متضاد روح جوان 25
- دین داری؛ انتخاب بزرگ انسان 31
- ریشه ی یأس 33
- اشاره 37
- خودم بدون بدنم 39
- می بینیم که می میریم 40
- روح انسان؛ فوق زمان و مکان 41
- سیر روح به طرف خوبی ها 43
- ارتباط با دنیایی وسیع تر 44
- مرگ، ابتدای نشاط 46
- غم عصر جمعه 48
- خود حقیقی، دریچه ی ارتباط با حقایق 49
- اشاره 52
- هرکس بدنش را در اختیار بگیرد، زنده تر است 53
- چگونگی حاکمیت روح بر بدن 58
- نتایج حاکمیت روح بر بدن 60
- ورزش؛ دریچه ی کنترل امیال 61
- ورزش و تقویت اراده 62
- ورزش؛ عامل سیر به عالَم معنا 65
نمی کنیم و در همین رابطه می دانیم وقتی همه ی بدنمان هم از روحمان جدا شد و مُردیم، می بینیم که بدنمان مُرد یعنی می بینیم که می میریم. پس بدن انسان مثل عصایی است در دست انسان، تا روح انسان به وسیله ی بدن آن چه را اراده کرده، عملی کند.
به خودت توجه کن، می یابی که خودت غیر از تنت هستی. همین که شما به چیزی علم دارید و نسبت به آن عالِم هستید، نشان می دهد که شما غیر از آن چیزی هستید که به آن علم دارید. همان طور که شما به این دیوار علم دارید، ولی دیوار نیستید همین طور هم شما نسبت به بدنتان علم دارید پس خودتان غیر از بدنتان هستید.(1)
روح انسان؛ فوق زمان و مکان
جنس روح، جنس بدن نیست، به همین جهت مکان و زمان برای روح مطرح نمی باشد، بدنِ انسان، زمان و مکان دارد و در جای خاصی قرار می گیرد و دارای سن خاصی است، ولی روح انسان از جنس دیگری است و مقصد و مقصود دیگری دارد، باید خودمان را که غیر بدنمان هستیم بشناسیم و از به کمال رساندن آن غافل نباشیم. آن چیزهایی که روح را مشغول به بدن می کنند، مانع سیر روح