رساله آداب و سنن اسلامی و مناهی القرآن و النبیّ صلی الله علیه وآله وسلّم صفحه 19

صفحه 19

روزی قریش به جمیع عرب افتخار می کرد که حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله وسلّم) از اوست، و اکنون به این وسیله حق ما را می گیرند، و برای ما حقّی قائل نیستند، پس تو وارد شو و بدان که حال ما چنین است،

جابربن عبدالله انصاری گوید: روزی وارد بر امیرالمؤمنین(علیه السلام) شدم و گفتم: کیف أصبحتَ یا امیرالمؤمنین؟ فرمود: روزی خود را می خورم. گفتم: درباره ی دنیا چه می فرمایید؟ فرمود: چه بگویم درباره ی دنیایی که اوّل آن غم و اندوه است، و آخر آن مرگ است؟ گفتم: بهترین مردم کیست؟ فرمود: کسی است که زیر خاک آرمیده باشد، و از عذاب الهی ایمن باشد، و امیدوار به ثواب او باشد.

به سلمان گفته شد: کیف أصبحت؟ سلمان گفت: چگونه خواهد بود حال کسی که پایان کار او مرگ است، و قبر منزل او خواهد بود، وکرم ها همسایگان اویند، و اگر خداوند او را نبخشد آتش مسکن او خواهد شد.(1)

مؤلّف گوید: آنچه گذشت در احوالپرسی نصایحی بود که اولیای خداوند به دوستان خود می کردند، و در بین پیامبران گذشته علیهم السلام نیز چنین سخنانی دیده می شود، چنان که در امالی شیخ طوسی(رحمهالله) نقل شده که به حضرت عیسی(علیه السلام) گفته شد: «کیف أصبحت یا روح الله؟ و حضرت عیسی(علیه السلام)فرمود:

«أصبحت و ربّی تبارک و تعالی من فوقی، و النار امامی، و الموت فی طلبی، لا أملک ما أرجو و لا اطیق دفع ما أکره، فأیّ فقیرٍ أفقر منّی؟

و همه این پاسخ ها برای ارشاد سؤال کننده و توصی به صبر و تواصی به حق است، و هدف خیرخواهی و تذکّر و جلوگیری از غفلت نسبت به وعده های خداوند است، و لکن در برخی نیز یادی از نعمت های خداوند و شکر از اوست، چنان که جابربن عبدالله انصاری گوید: روزی به امیرالمؤمنین(علیه السلام) گفتم: «کیف أصبحت با


1- - بحارالأنوار، ج76/16، از جامع الأخبار، ص107-106.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه