ارزش عمر و راه هزینه آن (مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان) صفحه 254

صفحه 254

1- بحار الأنوار: 331/14، حدیث 71؛ عوالی اللآلی: 78/4، حدیث 72؛ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَتِ الْحَوَارِیُّونَ لِعِیسَی یَا رُوحَ اللَّهِ مَنْ نُجَالِسُ قَالَ مَنْ یُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ رُؤْیَتُهُ وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ وَ یُرَغِّبُکُمْ فِی الآْخِرَهِ عَمَلُهُ.»

دنبالۀ حکایت ملاقات میرزا جوادآقا

گفت: درب را زدم. درب را باز کردند، گفتم: آقا تشریف دارند؟ گفتند: برای نماز آماده شده اند و الان روی جانماز رفتند. داخل تشریف بیاورید. آهسته که صدای پای من شنیده نشود آمدم و پشت سر ایشان ایستادم که نماز ظهر را با او بخوانم. هنوز تکبیره الاحرام را نگفته بودند و در مقدمۀ ورود به نماز، این آیۀ شریفه را خواندند:

«وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً»(1)

«وجه» یعنی همۀ وجودم؛ روح و قلب و عقل من باور کردند. این آیه را که می خواند، گویا داشت خدا را می دید. مانند سیل از محاسن ایشان اشک روی لباس ایشان می ریخت و بعد دو دست خود را بلند کردند:

احرام گرفته ام به کویت لبیک زنان به جستجویت(2)

من برای بدن خودم نماز نمی خوانم، حال خدایا! دوست داری در قیامت مرا به جهنم ببری، ببر. آن چیزی که برای من لذت دارد، خواستۀ توست. بخواهی به جهنم نیز می روم و صدایم درنمی آید. راستگوترین انسان فرمود:

«فهَبَنِی یا الهی و سیّدی و مُولای و رَبّی صَبرتُ عَلی عَذابِک فَکیف أصبِرُ عَلی فِراقِکَ»(3)

برای این که رضایت تو را جلب کنم، با پای خودم در آتش می روم و صدایم نیز درنمی آید.

تکبیره الاحرام نماز یعنی همه چیز را با اشارۀ دستم پشت سر گذاشتم؛ زن، فرزند، پول، مال، حساب های بانکی، عروس، داماد، نوه، همه را پشت سر ریختم، من ماندم و تو.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه