ارزش عمر و راه هزینه آن (مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان) صفحه 61

صفحه 61

1- فیل (105):1؛ «آیا ندانسته ای که پروردگارت با فیل سواران چه کرد؟»

مردم مکّه بنای جنگ و مقاومت نداشتند، لذا تسلیم شدند که هر چه می خواهد بشود، بشود، چون واقعاً کاری نمی توانستند بکنند.

حبیب من! آیا من طرح این فیل سواران و نقشۀ آنان را به هم نریختم؟ پرندگانی کوچک تر از گنجشک که اگر مقداری هوا گرم شود، در فضای مکه رفت و آمد می کنند، به این پرندگان مأموریت دادم که هر کدام سنگریزه ای با نوک خود بردارند، و بر سر تک تک فیل سواران میزان کنند و این سنگ ریزه را بر سر ارتش دشمن بیاندازند.

«تَرْمِیهِمْ بِحِجارَهٍ مِنْ سِجِّیلٍ»(1)

«تَرْمِیهِمْ » یعنی پرتاب کردن سنگ، که در اینجا معنای بمباران می دهد.

سنگ های کوچک آهکی به نام «سجّیل» را که بر سر فیل سواران بمباران کردند.

«فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ»(2)

هر کدام از این پرنده ها سنگی را روی سر آنها می انداخت، او مانند گوشت کوبیده ای که در دیگ کوبیده اند، کوبیده می شد. حتی شکلی نیز از او نمی ماند.

دست، پا، بدن و جنازه اش مانند گوشت کوبیده می شد. این ارتش خداست.

لشگرکشی زیبای خدا

گاهی ارتش خدا کوچک تر هستند و اصلاً دیدنی نیستند. جهان را آنفولانزای مرغی به وحشت انداخت. میکروب آن به هیکل های بزرگ بشر که می رسد، اطبّا از معالجه ناامید هستند.

ما خبر نداریم که چه ضرر سنگین اقتصادیی بر سر همین کلمۀ آنفولانزا به کشورها خورد، اما چند پرنده در مملکت گرفتار این آنفولانزا می شوند، تمام نیروها برای کشتن و آتش زدن هر چه مرغ و پرنده است، بسیج می شوند. در مملکتی که

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه