در ساحل سپیده اخلاص صفحه 117

صفحه 117

است و تفاوتی با هم ندارد. برای ما یکی واجب است و دیگری مستحب، اما برای کسانی که به فکر استحقاق عقوبت پیدا نکردن و استحقاق مثوبت پیدا کردنند، این طور نیست. همین طور که خداوند گفته است نماز پنجگانه بخوان، گفته است نماز شب بخوان؛ با همان امر: «أَقِمِ الصَّلَاهَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَی غَسَقِ اللَّیْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ ۖ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُودًا وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَهً لَکَ عَسَی أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا»(1)

آن، «قم» است، این هم «فتهجد». در نظر ما یکی واجب است و یکی مستحب، اما در نظر حضرت آدم که این حرفها نیست. اگر روی آن امر مستحبی و آن نهی مکروهی پا گذاشت، درجه انحطاطش به اندازه ای است که «فعصی ادم ربه فغوی» و «اهبطوا» نازل میشود.

این جمله «اهبطوا»، آدم و شیطان و حوا را پهلوی هم می گذارد و آدم در آن قرب الهی ناگهان نگاه میکند و می بیند روی کوه مروه است. حوا نگاه میکند و می بیند روی کوه صفاست. ناگهان یک بی توجهی باعث میشود که بهشت حضرت آدم و بهشت حضرت حوا نابود شود و آنچه باقی می ماند، خود حضرت آدم و خود حضرت حواست. این نابود شدن بهشتشان، نظیر وجود ذهنی من و شماست؛ به وجود ذهنی توجه داریم، موجود است و وقتی غفلت کنیم، آن هم معدوم می شود. پروردگار عالم هم به این «ما سوی الله» تا نظر داشته باشد، موجود است و به محض این که نظر و عنایتش را برداشت، معدوم است.

مرادم این جاست که چرا بهشت آدم معدوم شد؟ یک نهی، اما نهی کراهتی. در آنجا دیگر نمی شود گفت که یکی واجب است، یکی مستحب. یکی مکروه است و یکی هم حرام. آنجا دیگر این چیزها نیست. آن جا امر داریم و نهی. اگر امر اجرا نشود، «فعصی ادم ربه فغوی» می آید و اگر نهیی زیر پا گذاشته شود، «اهبطوا» می آید.

١. نماز را از زوال خورشید تا نهایت تاریکی شب برپا دار و همچنین قرآن فجر را؛ چرا که قرآن فجر، مشهود است و پاسی از شب را قرآن بخوان، این یک وظیفه است. امید است پروردگارت تو را به مقامی در خور ستایش برانگیزد. (اسراء 78- 79)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه