در ساحل سپیده اخلاص صفحه 5

صفحه 5

عیب و ننگی بالاتر و بدتر از اتصاف به فسق برای یک مسلمان نیست؛ چه رسد به یک طلبه.

معنای فسق و فاسق

معنای فسق و فاسق از نظر فقها، علمای علم اخلاق و از نظر قرآن چنین است. فقها به کسی فاسق میگویند که از گناه اجتناب نداشته باشد. به عبارت دیگر، به جای ملکه تقواء ملکه فسق بر او حکمفرما باشد. نفس لوامه(1) رفته و نفس اماره بر او چیره گشته باشد. نفس محنه او را بدان جا کشیده باشد که مرتکب گناه شود و خود را ملامت نکند و از آن غافل باشد. العیاذ بالله، گناه کند و آن را خوب بپندارد؛ به این شخص فاسق می گویند. لذا آن افرادی که ملکه تقوا داشته باشند، اما گاهی به یک داعی شیطانی گناه بکنند که به آن ملکه ضرر نخورد، مورد بحث ما نیستند. گناه موجب سقوط است، اما بحث ما درباره آن کسی است که ملکه فسق بر او حکمفرماست و ملکه تقوا ندارد. نفس اماره بر او حکمفرماست و گناه مداوم دارد و نفس لوامه او مرده است. بحث ما راجع به گناه مداوم است.

فقها به کسی فاسق میگویند که گناه مداوم داشته باشد و زبان او به دروغ گفتن عادت کرده باشد؛ به این میگوییم فاسق. کسی که به غیبت کردن، تهمت زدن و چشم چرانی عادت کرده و بطور مداوم با گناه سروکار داشته باشد و دل او با گناه، بیشتر سروکار داشته باشد.


1- علمای اخلاق برای نفس، سه مرحله قائلند که در قرآن مجید به آنها اشاره شده است: 1. نفس اماره، که همان نفس سرکش است و این در مرحله ای است که عقل و ایمان قدرت نیافته است. 2. نفس لوامه، و این مرحله ای است که انسان بعد از ارتکاب خلاف و گناه، پشیمان میگردد و به ملامت و سرزنش خویش می پردازد و تصمیم بر جبران آن می گیرد. همان است که قرآن در سوره قیامت میفرماید: «لااقسم بالنفس اللوامه» 3. نفس مطمئنه، و آن مرحله تصفیه و تهذیب و تربیت کامل است. آن همان مرحله آرامش و سکینه و مقام انبیا و اولیاست و قرآن در سوره فجر می فرماید: «یا ایتها النفس المطمئنه...». (تفسیر نمونه، ج 9، ص436 - 438)
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه