اخلاق محسنی صفحه 122

صفحه 122

پیداست که از دست او چه کَرَم آید و به اسب و گوسفند و شتری چند که او دارد، چه مقدار کرم نماید. من آن چه در سالی حاصل حاتم باشد، در روزی به سائل می دهم و صد برابر خوان او در یک چاشت پیش مهمانان می نهم. مصرع:

ببین تفاوت ره از کجا است تا به کجا

القصّه:(1) ملک یمن روزی جشنی عظیم ساخته بود و طرح دعوتی پادشاهانه انداخته، تمام روز چون آفتاب به زربخشی مشغول بود و مانند ابر بر گوهرافشانی اشتغال می نمود، ناگاه در اثنای این حال: بیت:

دَرِ ذکر حاتم کسی باز کرد دگر ره ثنا گفتن آغاز کرد

ملک یمن از آن برنجید و عرق حسدش در حرکت آمده با خود اندیشه کرد که هیچ گونه زبان اهل زمان از ذکر حاتم خاموش نیست و صفت نیکوکاری و مهمان داری او بر دل مردمان فراموش نی. پس همان بهتر که به دستیاری ملّاح(2) فکر، کشتی عمر او را به غرقاب فنا افکنم و به مددکاری استاد اندیشه، رقم نام او را از لوح زندگانی محو گردانم: بیت:

که تا هست حاتم در ایام من به احسان نخواهد شدن نام من

عیار مأمور به کشتن حاتم می شود

-3

و در پای تخت او عیارپیشه ای(4) بود که برای یک درم، کمر صد خون ناحق را میان بربستی و به امید اندک فایده ای شیشه ی دل بسیار کسان را به سنگ جفا بشکستی. بیت:


1- (1) القصه: در وقتی گویند که خواهند مطلب را ا جمالا بیان کنند، و سخن را به پایان رسانند.
2- (2) ملّاح: کشتیبان، ملوان، ناخدا.
3- (3) عیار (به فتح عین و یاء مشدد): تردست، زیرک، چالاک.
4- (4) عیارپیشه: 1) کسی که عمل او حیله بازی و مکاری است، 2) جوانمرد.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه