درآمدی بر نبوت و شخصیت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم: علمی،اعتقادی،تاریخی،اخلاقی و تربیتی صفحه 31

صفحه 31

این مرض رهائی نیست. به سوی مکه برگردید و چون به مدینه رسیدید سلام مرا به سلمی برسانید و او را تعزیت بگویید و در باب فرزندم به او وصیت کنید که من هیچ غمی به جز او ندارم. سپس کاغذ و قلمی طلبید و وصیت نامه ای نوشت بدین مضمون: این نامه را هنگامی نوشتم که در کشاکش مرگ بودم و هیچ کس را گریزی از مرگ نیست. اموال خود را به سوی شما فرستادم که در میان خود بالسویه تقسیم کنید و آن کریمه را که از شما دور و نور شما با او و عزت شما نزد او است (سلمی) فراموش نکنید. شما را وصیت می کنم که فرزند او را احترام کنید و رعایت حق او بنمایید و فرزندان مرا سلام برسانید. هم چنین پیام و سلام مرا به سلمی برسانید و بگویید آه آه که من از قرب وصال او سیر نشدم و به دیدار فرزند دلبندم بهره مند نشدم و سلام و رحمت خدا بر شما باد تا قیامت.(1)

20. عبدالمطلب بن هاشم

اسم ایشان «شبیه» است. علت اینکه او را عبدالمطلب نامیدند این است که چنانکه ذکر شد جناب هاشم پدر ایشان با جناب سلمی دختر عمر بن خزرجی از اهل مدینه ازدواج کرد و سپس برای تجارت به سفر شام رفت و از قضا و قدر الهی درگذشت. بعد از وفات هاشم از جناب سلمی فرزندی متولد شد و هفت سال یا هشت سال گذشت. مردی از اهل مکه از فرزندان عبد مناف برای کاری به مدینه آمد و دید که نوجوانانی با هم تیر اندازی می کنند یکی از آنان که شیبه نام داشت هر وقت پیروز می شد می گفت: «انابن هاشم انا بن سید البطحاء» آن مرد مکی به او گفت تو کیستی؟ گفت: من شیبه هستم، پسرهاشم بن عبد مناف.


1- (1) علامه مجلسی، حیات القلوب، ج 2، ص 14-10.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه