هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 174

صفحه 174

آشکار است.

امام هفتم بر قطعه حصیری نشسته بود و همین که نماینده ی نیشابور را دید، خندید و فرمود: چرا ناامید شده بودی و ناراحتی می کردی؟ تو باید نزد من بیایی نه نزد دیگران. من حجت خدا و ولی او هستم، همچنان که ابوحمزه بر در مسجد کوفه، به تو معرفی کرد. این سخنان روح افزا قلب مرد نیشابوری را آرامش بخشید و بر ایمان و اطمینانش افزود. دیگر برایش مسلم شده بود که گمشده ی خود را پیدا کرده است. سپس حضرت فرمود: کیسه ها را بیاور. محمد کیسه ها را تقدیم داشت. حضرت، سر یکی از کیسه ها را گشود و درهم شطیطه را از آن خارج کرد و فرمود: این است در هم وی. آن گاه دستمال را گشود و پارچه شطیطه را بیرون آورد، سپس فرمود: سلام و درود فراوان مرا به شطیطه برسان و به او بگو پارچه ی تو را ضمیمه ی کفن خود کردم و این پارچه را که از کفن خود ما است و پنبه آن از قریه ی «صریا» (قریه ی فاطمه ی زهرا (علیها السلام) ) است و خواهرم حکیمه نخ آن را رشته است، به تو می دهم که در کفن خود بگذاری.

آن گاه یکی از اطرافیان را صدا زد و فرمود: کیسه ی مخارج ما را بیاور. او کیسه را آورد و حضرت، درهم شطیطه را در آن افکند و چهل درهم دیگر از آن بیرون آورد و فرمود: سلام مرا به شطیطه برسان و بگو پس از رسیدن کفن به دستت، نوزده شب دیگر زنده خواهی ماند. شانزده درهم از این پول ها را خرج کن و بیست و چهار درهم آن را صدقه بده. من خودم بر تو نماز می خوانم. آن گاه حضرت خطاب به محمد فرمود: اما تو ای محمد؛ هنگامی که مرا دیدی برای ادای نماز بر شطیطه به نیشابور می آیم، مطلب را مکتوم بدار وگرنه جان تو در خطر خواهد بود. اکنون سؤالاتی را که با خود آورده ای، بگشا و ببین جواب آنها را داده ام یا نه؟

وقتی محمد به سراغ نامه ها رفت، آنها را دست نخورده یافت؛ اما چون آنها را گشود، ملاحظه کرد که جواب در ذیل نامه ها نوشته شده است. یکی از سوالات این بود: مردی سوگند خورده است که «مال کثیری» انفاق کند. شما در باره ی او چه می گویید؟ حضرت در ذیل آن نوشته بود: اگر دارای درهم است، هشتاد و چهار درهم و اگر دارای گوسفند است، هشتاد و چهار گوسفند و اگر دارای شتر است، هشتاد و چهار شتر بدهد؛ به دلیل این که خداوند در قرآن کریم می فرماید: «لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فِی مَوَاطِنَ کَثِیرَهٍ وَیَوْمَ حُنَیْنٍ (1)» ؛ خداوند شما را در جاهای کثیری و در روز جنگ حنین یاری کرد. هنگامی که این جاها را شمردند، دیدند هشتاد و چهار جنگ شده و خداوند در این هشتاد و چهار جنگ، مسلمانان را یاری کرده است. بنابراین کثیر به جای هشتاد و چهار به کار رفته است.

نماینده ی مردم نیشابور، بقیه ی اموال را به کاروانسرا برگردانید و آن سال در التزام رکاب حضرت، به زیارت خانه خدا رفت و در مراسم پرشکوه حج شرکت کرد. پس از انجام مراسم حج، رهسپار خراسان شد. همین که به نیشابور رسید، مردم و از جمله شطیطه به استقبالش آمدند و به او خیرمقدم گفتند. نماینده مردم نیشابور که گویا حالا فقط نماینده ی شطیطه است، میان جمعیت متوجه شطیطه شد و پیام امام را با درود و تهنیت و سلام به او ابلاغ کرد و هدایای امام را به او تقدیم کرد. شطیطه از شادی در پوست خود نمی گنجید.


1- توبه / 25
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه