هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 191

صفحه 191

نشان می دهم. با بی صبری گفت: او کجا است؟ گفتم: من ابراهیم بن سلیمان هستم! گفت: دروغ می گویی، گفتم: به خدا قسم، در فلان تاریخ و فلان روز پدرت را کشتم!

فهمید راست می گویم، رنگش تغییر کرد و چشم هایش سرخ شد، سرش را پایین انداخت و پس از مدتی سر برداشت و گفت: در پیشگاه خدای عادل انتقام خون پدرم را از تو خواهم گرفت، چون به تو پناه داده ام تو را نخواهم کشت. از این جا خارج شوکه می ترسم از طرف من به تو گزندی برسد. آن گاه هزار دینار به من داد. از گرفتن آن خودداری کردم و از آن جا خارج شدم، اکنون با صراحت میگویم بعد از شما، کسی را کریم تر از او ندیده ام.(1)

حکایت 280: فتح مکه

وقتی پیامبر اکرم مکه را فتح کرد عفو عمومی اعلان کرد و فقط چند نفر را مهدورالدم دانست؛ از جمله عبدالله بن زبعری که پیامبر را هجو می کرد و وحشی که عمویش حمزه را در جنگ احد کشت و عکرمه بن ابی جهل و صفوان بن امیه و هبار بن اسود که همه بعد از حضور نزد پیامبر، عفو شدند.

هبار بن اسود کسی بود که وقتی ابوالعباس بن ربیع داماد پیامبر و همسرش زینب دختر پیامبر را حامله بود به مدینه فرستاد، هبار در راه او را ترساند و بچه اش را سقط کرد و پیامبر خونش را مباح اعلام کرده بود.

وی در فتح مکه نزد پیامبر آمد و از بدی عملش نسبت به دختر پیامبر به ابراز پشیمانی و عذرخواهی کرد و گفت: یا رسول الله ! ما از اهل شرک بودیم، خداوند به وسیله ی شما ما را هدایت کرد و از هلاکت نجات داد، از جهل من درگذر و مرا عفو کن!

پیامبر فرمودند: تو را بخشیدم، خداوند به تو احسان کرد که به اسلام هدایتت کرد؛ زیرا با قبول اسلام ، گذشته ها محو می شود.(2)

حکایت 281: علت عفو پادشاهان

جنایتکاری نسبت به یکی از پادشاهان عرب جرم زیادی مرتکب شده بود، او چند نفر از بستگان پادشاه را کشته بود، روزی با پای خود پیش پادشاه آمد، پادشاه گفت: در شگفتم با این جنایت بزرگ که کرده ای چگونه جرئت کردی با پای خود پیش من آیی و از کیفر نترسیدی؟ گفت: با خود فکر کردم هر چه گناه و خیانت من بزرگ باشد عفو و بخشش پادشاه از آن بیشتر است و به امید بخشایش به پیشگاه ملوکانه شرفیاب شدم. سخن او در دل شاه تأثیر کرد و او را بخشید.

یکی از نزدیکان در پنهانی به شاه گفت: بر چنین دشمن دلیر و سرسختی ظفریافتی؛ ولی با چند جمله اش فریب خوردی و از انتقام صرف نظر کردی. پادشاه گفت: فکر کردم اگر از او انتقام بگیرم دلم تسلی


1- یکصد موضوع، پانصد داستان 361/1 - 362: به نقل از: پند تاریخ 2/ 92
2- یکصد موضوع، پانصد داستان 1/ 362 - 363؛ به نقل از : سفینه البحار 412/1.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه