هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 207

صفحه 207

آن مرد وارد شد و پول های او را از زیر خاک بیرون آورد. مرتبه ی دیگر که بهلول می خواست از پول های خود سرکشی بکند وقتی خاک را کنار زد اثری از آن ندید. فهمید کار همان کاسب همسایه است؛ زیرا داخل شدن او را دیده بود.

بهلول پیش او آمد و اظهار داشت: برادر من! زحمتی برای شما دارم، می خواهم پول هایی را که در مکان های مختلف پنهان کرده ام جمع زده و نتیجه را به من بگویید. نظرم این است که تمام آنها را از مکان های متفرق بردارم و در جایی که سیصد و ده درهم پنهان کرده ام جمع نمایم؛ زیرا آن محل محفوظ تر از جاهای دیگر است. کاسب بسیار خوشحال شد و اظهار موافقت کرد. سپس از او خداحافظی کرد و دور شد. مرد کاسب پیش خود چنان فکر کرد که اگر سیصد و ده درهم را به محل خود برگرداند ممکن است بتواند سه هزار درهم را که در آن جا جمع خواهد شد به دست آورد.

بهلول پس از چند روز به سوی خرابه آمد و سیصد و ده درهم را همان جا یافت. پول ها را برداشت و در محل آن، نجاست کرد و با خاک، رویش را پوشانید و از خرابه بیرون شد. مرد کاسب در کمین بهلول بود، همین که او را از خرابه دور دید، نزدیک آمد و خواست خاک را کنار بزند که ناگاه دستش آلوده شد و از حیله ی بهلول آگاهی یافت.(1)

حکایت 307: سیره ی امام صادق ع

متعب که عهده دار خدمات منزل امام صادق ((علیه السلام))بود می گوید: بر اثر کمبود مواد غذایی در بازار مدینه قیمت اجناس بالا رفت. امام به من فرمود: در منزل چه مقدار خواربار داریم؟ عرض کردم: برای مصرف چند ماه!

فرمود: همه ی آنها را به بازار ببر و بفروش. من از سخن امام به شگفت آمدم و عرض کردم: این چه دستوری است که می فرمایید؟ امام سخن خود را دوباره تکرار کرد و با تأکید فرمود: تمام خواربار موجود در منزل را در بازار بفروش.

متعب گفت: دستور امام را اجرا کردم، ایشان فرمود: وظیفه داری که احتیاجات غذای منزل را مانند بقیه ی مردم روز به روز خریداری کنی، همچنین قوت خانواده ام باید نصفش از جو و نیمش از گندم تهیه شود.(2)

حکایت 308: خدا با هزاران وسیله روزی می رساند

سید عبد الله موسوی در حواشی تحفه السنیه می نویسد: ابراهیم ادهم از پادشاهان بلخ بود، بالاخره دست از سلطنت کشید و به مرتبه ای بلند در صفا و ریاضت رسید. وی شبها زنجیر گران به گردن میکرد و با آن وضع عبادت می کرد؛ از این رو او را ادهم گفته اند.

سبب توبه ی او این بود که روزی با لشکر خود برای شکار خارج شد. در محلی فرود آمد و برای غذا خوردن


1- پند تاریخ 116/2 - 117؛ به نقل از: الخزائن (نراقی).
2- یکصد موضوع، پانصد داستان 1/ 430؛ به نقل از: داستان ها و پندها 31/1
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه