هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 215

صفحه 215

حکایت 316: پند ترسا!

سدید الدین محمد عوفی در جوامع الحکایات مینویسد: آورده اند که در عهد ماضی، قاضی ای بود و پسری داشت جوان و عالم و متقی از اتفاق آن جوان مرد و پدر در وفات او می سوخت و جزع بسیار میکرد و هیچ نوع صبر و سکون در دل او جای نمی گرفت و نیز به مجلس حکم (قضاوت) نمی نشست و کارهای مسلمانان مهمل (بلاتکلیف) می ماند. ترسایی (مسیحی) به نزدیک او آمد و گفت: قاضی مسلمانان را سؤالی خواهم پرسید، اگر از راه کرم جواب فرمایید. گفت: بپرس آنچه خواهی. ترسا گفت: چند سال است تا تو قاضی ای؟ گفت: پنجاه سال. گفت: اگر تو پیاده ی (پیک) خویش بفرستی به نزدیک یکی از عوام و او به نزدیک تو نیاید و حکم تو را گردن ننهد، تو روا داری؟ [قاضی] گفت: نه. [ترسا] گفت: ای قاضی! آفریدگار تو را فرزندی داده بود و حکم خویش بر وی نافذ گردانیده،(1) چرا به قضای او رضا نمی دهی؟! قاضی از این سخن متنبه گشت و در مجلس حکم بنشست و صبر و سکون یافت!(2)

حکایت 317: صبر شگفت انگیز

یکی از ویژگی های مرجع بزرگوار شیعه حضرت آیت الله العظمی سید محمد رضا گلپایگانی بردباری ایشان در برابر سختیها و تحمل فشارهای ناگوار زندگی بود. بردباری ایشان هنگام درگذشت فرزندشان (حجت الاسلام حاج مهدی موسوی) همگان را به شگفت واداشته بود. ایشان با یک دنیا آرامش و وقار و بردباری بر جنازه ی فرزند خود نماز گزارده، تسلیم مقدرات الهی گشتند. هنگامی که برخی از دانشمندان و بازاریان محترم تهران برای عرض تسلیت حضور ایشان آمده بودند گفتند: زمانی که آیت الله میرزا عبد العلی تهرانی جوانشان را از دست داده بودند، فرموده بودند: دعا کنید خداوند مهرش را از دلم ببرد، اکنون شما هم دعا بفرمایید خدا مهر این فقید را از دلتان خارج کند، آقای گلپایگانی فرموده بود: اما من می گویم دعا کنید خدا مهر او را در دلم بیشتر کند تا مصیبت مرگ او در دلم بیشتر اثر کند و صبر کنم تا خداوند اجر و ثواب بیشتری به من عطا فرماید!(3)

حکایت 318 : صبر جمیل سید المرسلین (صلی الله علیه و آله) !

سدید الدین محمد عوفی در جوامع الحکایات مینویسد: عایشه همسر پیامبر روایت کند که یتیمی بود که سید المرسلین او را تعهد و تفقد (دلجویی) فرمودی و تیمار داشتی، آن یتیم وفات یافت، مهتر ((علیه السلام))بر وفات او تأسف بسیار خورد و آن روز و آن شب دست از طعام بداشت. من گفتم: یا رسول الله (صلی الله علیه و آله) ! چرا تنگدلی میکنی؟

اگر فرمایی تا یتیمی دیگر طلب کنم تا این جا باشد. مهتر فرمود: اندیشه ی من بدان سبب است که آن کودک، بدخوی بود و من بر بدخویی او صبر می کردم و ثواب می یافتم، دیگری چنان نباشد و از دیگری این غرض حاصل نشود.(4)


1- پیک مرگ را به سوی او فرستاد و جانش را گرفت.
2- جوامع الحکایات / 139.
3- آیت الله گلپایگانی فروغ فقاهت / 59.
4- جوامع الحکایات / 250.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه