هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 216

صفحه 216

حکایت 319: بشارتی برای صابران

عبد الله عباس از ابواسلم و او از ابوسنان روایت کرده است: مرا فرزندی فرمان یافت (وفات کرد). نام او سنان بود و مرا به او نیت می کردند. من او را دفن کردم. ابوطلقه خولانی حاضر بود، به من گفت: یا ابا سنان! تو را بشارت دهم؟ گفتم: بلی! گفت: مرا ضحاک از ابوموسی اشعری و او از رسول خدا نقل کرد: چون بنده ی مؤمن را فرزندی بمیرد، خدای تعالی فرشتگان را گوید: بنده ی مرا فرزندی از او ستاندید و میوه ی دل او را از او جدا کردید، بنده ی من در آن حال چه گفت؟ فرشتگان گویند: بار خدایا! تو را حمد کرد و استرجاع کرد.(1) گوید:

برای بنده ی من در بهشت خانه ای بنا کنید و آن را «بیت الحمد» نام نهید، پس برای او در بهشت خانه ای بنا کنند و آن را «بیت الحمد» نام نهند.(2)

حکایت 320: بانوی مطیع

مجد الدین محمد متخلص به مجدی که در قرن یازدهم زندگانی می کرد، در کتاب زینه المجالس از اصمعی نقل می کند: در بادیه می رفتم، ناگاه به خیمه ای رسیدم. زنی را دیدم که از خیمه بیرون آمد مانند آفتاب که از مطلع افق طالع گردد یا ماه که از ورای سحاب تیره بنماید. پیش آمد، مرا مرحبا گفت و به موضعی اشاره کرد که نزول بنما. من آن جا نزول کردم و از او جامی آب طلب نمودم. گفت: مرا شوهری است که بی اجازت او در آب و نان او تصرف نمی توانم کرد و در وقت رفتن او رخصت نطلبیدم که اگر مهمانی رسد، او را ضیافت بنمایم و او پیش از این به من رخصت نداده که هر گاه تشنه یا گرسنه شوم، در آب و طعام او به قدر احتیاج تصرف نمایم. اکنون تشنه نیستم و الا قسمت آب خود را به تو میدادم؛ ولی شربتی از شیر که طعام من است، به تو می دهم. پس قدحی از شیر نزد من نهاد و من از آن حسن ملاحت و عقل و فصاحت متحیر ماندم.

در این هنگام اعرابی سیاه از گوشه بادیه پیدا شد با صورتی در غایت زشتی. چون به خیمه در آمد و مرا بدید، مرحبا گفت. زن پیش دوید و عرق از جبین او پاک کرد و چندان خدمت کرد که کنیزان به موالیان خود نکنند. روز دیگر که اراده ی کوچ داشتم، به آن زن گفتم: رویی به این زیبایی که تو داری و صورت به این زشتی که شوهر دارد، عجب است از تو که دل به او بسته ای و با وجود این زشتی، به او این همه خدمت تقدیم مینمایی! زن گفت: حدیثی شنیده ام که حضرت مقدس نبوی فرموده است: «الایمان نصفان نصفه الصبر و نصفه الشکر»، خداوند تعالی محسن به من مرحمت کرده و من به مراسم شکر، قیام می نمایم و به محنت قبح وجه شوهر که گرفتار شده ام، بر آن صبر میکنم تا قواعد ایمانم سالم ماند. اصمعی گوید: از این سخن تعجب ها کردم و در عفت و پارسایی مثل او ندیدم.(3)


1- استرجاع کرد؛ یعنی گفت: «إنا لله و إنا إلیه راجعون» بقره / 156، ترجمه: صابران کسانی هستند که هر گاه مصیبتی به آنان می رسد می گویند: ما از آن خداییم و به سوی او باز می گردیم. .
2- روح الجَنان و روح الجِنان 1/ 380؛ ذیل تفسیر آیه ی 155 سوره ی مبارکه ی بقره.
3- ریاحین الشریعه در ترجمه بانوان دانشمند شیعه 63/4 - 64؛ به نقل از: زینه المجالس / 335.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه