هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 226

صفحه 226

حتی امام برای هشام پیغام فرستاد و فرمود: نظر کن اگر از پرداخت مالی که به عنوان جریمه یا مجازات از تو می خواهند ناتوانی، ما می توانیم آن را بپردازیم. پس تو از ناحیه ی ما و هر کس که از ما اطاعت میکند آرامش خاطر داشته باش.

همین که هشام امام را در حال مدارا کردن با او و سرپوش نهادن به کارهای بدش دید، فریاد زد: خداوند(1) خود اعلم و آگاه است که مقام رسالتش را در چه محلی قرار دهد.(2)

حکایت 335: قیس منقری

روزی قیس بن عاصم منقری را دیدند که جلوی منزلش به شمشیر خود تکیه داده بود و مردم را موعظه می کرد. در این میان کشته ای را به همراه مردی که دستهایش بسته بود آوردند.

به قیس گفتند: این پسر برادر تو است که پسرت را کشته است. قیس نه سخنش را قطع کرد و نه از تکیه ای که بر شمشیر داده بود بلند شد، بلکه به سخن خود ادامه داد. وقتی از سخنرانی فارغ شد متوجه پسر برادرش شد و گفت: پسر برادرم! بدکاری مرتکب شدی، خدایت را نافرمانی کردی، رحم و خویشاوندی خود را بریدی، تیر خود را در باره ی خودت به کار بردی و افراد قومت را کم کردی!

سپس به پسر دیگرش گفت: بازوهای پسر عمویت را باز کن و برادرت را به خاک بسپار و صد شتر دیه برادرت را از مال من به مادرت اختصاص بده؛ زیرا او از فامیل دیگر است.(3)

حکایت 336: امام حسن(علیه السلام)و مرد شامی

روزی امام حسن ((علیه السلام))سواره بودند و مردی از اهل شام امام را ملاقات کرد و پی در پی او را لعن و ناسزا گفت. امام هیچ نفرمود تا مرد شامی از دشنام دادن فارغ شد.

آن گاه امام به مرد شامی سلام کرد و فرمود: برادر! گمان می کنم غریب باشی و گویا بر تو مشتبه شده است، اگر از ما طلب رضایت بجویی از تو راضی می شویم، اگر چیزی سؤال کنی عطا میکنیم، اگر طلب ارشاد کنی تو را ارشاد میکنیم، اگر گرسنه باشی تو را سیر می کنیم، اگر برهنه باشی تو را می پوشانیم، اگر محتاج باشی بی نیازت میکنی. اگر رانده شده ای تو را پناه می دهیم. اگر حاجت داری حاجتت را برآورده می سازیم، اگر بار خود را بر خانه ما فرود آوری و میهمان ما باشی تا وقت رفتن برای تو بهتر خواهد بود؛ زیرا خانه ما وسیع و از

امکانات برخوردار است.

چون مرد شامی این سخنان را از آن حضرت شنید، گریست و گفت: شهادت می دهم که تو خلیفه الله در روی زمین هستی و خدا بهتر می داند که خلافت و رسالت را در کجا قرار دهد.

پیش از آن که تو را ملاقات کنم تو و پدرت دشمن ترین انسانها نزد من بودید و الآن محبوب ترین خلق


1- انعام / 124
2- یکصد موضوع، پانصد داستان 1 /2170216؛ به نقل از: تاریخ طبری 8/ 61.
3- یکصد موضوع، پانصد داستان 217/1 ؛ به نقل از: اسد الغابه 229/4 .
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه