هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 231

صفحه 231

جایش خیلی میسوزاند، ممکن نیست شیر دم نداشته باشد؟

شیر بی دم باش گو ای شیرساز

که دلم سستی گرفت از زخم گاز

دلاک عضو دیگری را شروع کرد و دو مرتبه سوزش جوان را فرا گرفت، پرسید: این بار از کجای شیر شروع کرده ای؟ پاسخ داد: از گوشش.

گفت تا گوشش نباشد ای همام

گوش را بگذار و کوته کن کلام

جانب دیگر را شروع کرد، این مرتبه جوان نالهای کرد و گفت: باز از چه جای شیر سوزن میزنی؟ جواب داد: از شکمش.

گفت گو اشکم نباشد شیر را

خود چه اشکم باید این ادبیر را

مرد دلاک این بار عصبانی شد و از حیرت انگشت به دندان گرفت و گفت: عجب جوان کم صبر و بی طاقتی هستی! با این بی صبری صورت شیر ژیان هم می خواهی بر بازویت نقش کنند؟!

بر زمین زد سوزن آن دم اوستاد

گفت در عالم کسی را این فتاد؟

شیر بی یال و دم و اشکم که دید

این چنین شیری خدا کی آفرید

چون نداری طاقت سوزن زدن

از چنین شیر ژیان پس دم مزن(1)

حکایت 343: صبر أم عقیل!

زن مسلمان بادیه نشینی بود به نام أم عقیل، روزی دو میهمان بر او وارد شدند، فرزند ام عقیل همراه شتران در بادیه بود، در همان لحظه به او خبر دادند که شتر خشمگین فرزندش را در چاهی انداخته و کشته است. زن با ایمان به کسی که خبر مرگ فرزند را برای او آورده بود گفت: از مرکب پیاده شو و به پذیرایی از میهمان ها کمک کن، گوسفندی به او داد تا آن را ذبح کند و سرانجام غذا آماده شد. ام عقیل غذا را نزد میهمانان گذاشت. آنها می خوردند و از صبر و استقامت این زن مسلمان در شگفت بودند.

یکی از میهمانان می گوید: هنگامی که از غذا خوردن فارغ شدیم، زن با ایمان نزد ما آمد و گفت: آیا میان شما کسی هست که از قرآن به خوبی آگاه باشد؟ یکی از حاضران گفت: بلی! من آگاهم. زن گفت: آیاتی از قرآن را برایم بخوان تا در برابر مرگ فرزندم مایه ی تسلی خاطر من گردد. او می گوید: من این آیات را برای آن زن خواندم: «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ (155) الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ (156) أُولَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَهٌ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ (157)» (2)، آن گاه زن خداحافظی کرد. سپس رو به قبله ایستاد و چند رکعت نماز گزارد. سپس عرض کرد:

«اللهم إنی فعلت ما أمرتنی فانجز لی ما وعدتنی»؛ خداوندا! من آنچه را تو دستور داده بودی انجام دادمد.


1- مثنوی مولوی.
2- بقره / 155 - 157، ترجمه: قطعا همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی و کاهش در مال ها، جان ها و میوه ها آزمایش می کنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان آنها که هرگاه مصیبتی به ایشان می رسد می گویند: «ما از آن خداییم و به سوی او باز می گردیم» این ها، همان ها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان می شود و آنها هدایت یافتگان اند.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه