هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 240

صفحه 240

جنگ روی برتافته، شما را تنها گذاشتند.

فرمودند: تو چرا نرفتی؟ عرض کردم: من از شما پیروی کردم. در این هنگام دسته ای از کفار به پیامبر (صلی الله علیه و آله) حمله کردند، ایشان فرمودند: علی شر اینها را باز دار و من از راست و چپ میزدم تا رو به فرار گذاشتند، حملات شدید و پی در پی کفار برای از بین بردن پیامبر و دفاع علی به کار را به جایی رساند که شمشیرش شکست، خدمت پیامبر آمد و جریان را عرض کرد، آن جناب ذوالفقار را به او دادند، در این جا جبرئیل میان آسمان و زمین می گفت: «لافتی إلا علی لا سیف إلا ذوالفقار»، پیامبر فرمودند: یا علی! این صدا را می شنوی؟ من از شادی موفقیت گریستم و خدا را شکر کردم.

آن هنگام که علی ((علیه السلام))یک تنه از پیامبر دفاع می کرد و دسته های مختلف حمله کنندگان را با شمشیر شرربار خود فراری می داد، جبرئیل به پیامبر اکرم عرض کرد: یا رسول الله ! این کمال و جوانمردی است که علی انجام می دهد، پیامبر فرمودند: او از من است و من از اویم. جبرئیل گفت: من هم از شما دو نفرم.

علی ((علیه السلام))در این جنگ نود و چند زخم برداشت و آن قدر ضربه ها سخت بود که چهار مرتبه هنگام دفاع بر زمین افتاد، باز از جای برمی خاست و مانند شیر حمله می کرد.

در جنگ خندق که عمرو بن عبدود پیوسته مبارز می طلبید و هیچ کس جرئت پیش رفتن نداشت، سه مرتبه علی ((علیه السلام))جلو رفت و از پیامبر اجازه خواست، آن حضرت اجازه نمی داد به واسطه ی گریه هایی که حضرت فاطمه (علیها السلام) بعد از جنگ احد برای جراحت های علی ((علیه السلام))کرده بود و می گفت: نزدیک بود از این دلیری تو، حسن و حسین یتیم شوند.

پس از پایان جنگ أحد مشغول معالجه ی جراحات شد و آن گونه بود که هنگام بخیه زدن و دوختن، فاصله ی بین دو زخم پاره می شد و نخ به جایی بند نمیگردید. پیامبر اکرم به عیادت علی ((علیه السلام))آمد و او را همچون گوشت کوفته ای روی بستر دید، قطرات اشک از چشمان پیامبر جاری شد، دو زن جراح پیش آمدند و عرض کردند: ما از معالجه ی علی ((علیه السلام))مأیوسیم.(1)

حکایت 355: شکیبایی معاذ بر فوت فرزند

عبد الرحمن بن غنمه گفت: برای عیادت فرزند معاذ بر او وارد شدیم، او را بر بالین فرزندش نشسته دیدیم، آن جوان در حال احتضار بود، ما نتوانستیم خودداری کنیم، صدای گریه مان بلند شد، آن گاه معاذ با خشونت ما را از گریه بازداشت و گفت: ساکت باشید! به خدا سوگند خودش می داند صبر بر این پیش آمد محبوب تر است نزد من از تمام جنگهایی که در خدمت پیامبر کرده ام، شنیدم که پیامبر فرمودند: هر کس فرزندی داشته باشد و آن فرزند فوت شود، اگر در مصیبتش صبر کند و ناراحت نشود خداوند فوت شده را به مکانی بهتر از محل اول می برد و در مقابل این پیش آمد مصیبت زده را مورد رحمت و مغفرت خود قرار می دهد. مختصر


1- پند تاریخ 5/ 137 - 140.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه