هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 287

صفحه 287

در روایت آمده است: یکی از زهاد از اجتماع و شهر دور شد و در کنار کوهی منزل گرفت و گفت: از هیچ کس چیزی نخواهم خواست تا خداوند روزی ام را برساند. هفت شبانه روز به همین طریق گذرانید. نزدیک بود بمیرد؛ اما رزقی که می خواست نرسید، عرض کرد: پروردگارا! اگر می خواهی مرا زنده بداری رزقی که برایم تعیین کرده ای برسان و گرنه جان مرا بگیر. وحی رسید: به عزت و جلالم سوگند! روزی تو را نمی دهم مگر داخل اجتماع شوی و بین مردم باشی.

آن گاه از کوه کوچ کرد و داخل شهر شد و یک نفر آب و دیگری نان برای او آورد و روزی خود را گرفت. خداوند به او وحی کرد: تو می خواهی با زهد خود حکمت خلقت مرا نابود کنی. مگر نمیدانی روزی آن بنده ام که در دست بندگانم باشد و به وسیله ی آنها به او برسد در نظر محبوب تر است از این که با دست قدرت خود برایش برسانم.(1)

گفت پیغمبر به آواز بلند

باتوکل زانوی أشتر ببند

حکایت 420: مقام اهل رضا و تسلیم

پیامبر اکرم که فرمودند: خداوند در روز قیامت برای دسته ای از امت من بالهایی قرار میدهد که از قبرهای خود به طرف بهشت پرواز میکنند و آن طوری که می خواهند از نعمت های بهشت استفاده میکنند. ملائکه به آنها می گویند: آیا شما گرفتاری و رنج حساب قیامت را دیدید؟ میگویند: حسابی در کار ما نبود. می پرسند: از صراط گذر کردید. جواب میدهند: ما صراطی ندیدیم. به آنها می گویند: جهنم را مشاهده کردید؟ پاسخ می دهند: ما در مسیر خود چیزی را مشاهده نکردیم. سؤال میکنند: شما از امت کدام پیامبرید؟ می گویند: از امت محمد .

ملائکه می گویند: شما را به خدا سوگند میدهیم بگویید در دنیا چه عملی داشتید که به این مقام رسیدید؟ جواب میدهند: ما دو خصلت داشتیم که خداوند به فضل و رحمت خود این کرامت را به ما عنایت فرمود: اول این که در خلوت از خدا شرم میکردیم گناه انجام دهیم و دیگر این که به کمتر از آنچه به ما روزی میداد راضی بودیم. ملائکه میگویند: پس شایسته ی چنین مقامی بوده اید.(2)

حکایت 421: هر کس تسلیم نباشد زیان می بیند

یک سال بنی اسرائیل نزد حضرت موسی آمدند و گفتند: ای موسی! از خداوند درخواست کن باران را به خواسته ی ما مقرر نماید، هر گاه خواستیم نازل فرماید و آن وقت که نمی خواهیم باران نیاید. حضرت موسی لا تقاضا کرد و خداوند نیز اجابت فرمود. آن گاه به بنی اسرائیل اطلاع داد که باران در اختیار شما است، اکنون زراعت کنید. هر چه توانستند کشت و کار کردند و در هر وقت می خواستند باران طلب می کردند و هنگامی که خیال می کردند کافی است باران را قطع می کردند.


1- پند تاریخ 5/ 184 - 186؛ به نقل از: جامع السعادات227/3 (باب توکل).
2- پند تاریخ 5/ 186۔187؛ به نقل از: جامع السعادات202/3 .
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه