هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 293

صفحه 293

که هزار سکه دینار طلا در آن بوده است؟ جوان پیش رفت و گفت: من آن را پیدا کرده ام. این کیسه ی تو است، طلاهایت را بگیر!

آن مرد کیسه را گرفت و شمرد و دید درست است. دوباره کیسه را به او باز گرداند و گفت: مال خودت باشد. اکنون با من به منزل بیا، با تو کار دیگری دارم.

سپس آن جوان را به خانه خود برد و نه کیسه ی دیگر که در هر کدام هزار سکه طلا بود، به او تحویل داد و گفت: همه ی این پول ها از آن تو است! جوان شگفت زده شد و گفت: مرا مسخره میکنی؟! مرد گفت: من اهل استهزا نیستم و به خدا سوگند که تو را مسخره نمی کنم. قضیه این است که در موقع تشرف به مکه، مردی از اهل عراق این زرها را به من داد و گفت: اینها را با خود به مکه ببر و یک کیسه ی آن را سر راه بینداز. پس از آن صدا بزن چه کسی آن را یافته است؟ اگر کسی آمد و اظهار داشت که او آن را برداشته، په کیسه ی دیگر را نیز به او بده؛ زیرا چنین کسی امین و درستکار است.

جوان آن ده هزار سکه طلا را برداشت و به خانه خود رفت و به خاطر صفت امانتداری، یکی از ثروتمندان روزگار شد.(1)

حکایت 429: قطع دست

ابوالعلاء معری شاعر منافق و ملحد در مقام اعتراض به حکم قرآنی قطع دست سارق(2)، چنین سروده است:

ید بخمس مئین عسجد ویرث

ما بالها قطعت فی ربع دینار؟(3)

سید مرتضی [علم هدی](4) و گونه به وی پاسخ داده است:

عز الأمانه أغلاها و أرخصها

ذل الخیانه فانظر محکمه الباریه(5)

حکایت 430: امانتدار تنگ دست

سدید الدین محمد عوفی در جوامع الحکایات مینویسد: آورده اند بازرگانی در دمشق بود که از شهرها برای


1- هزار و یک حکایت خواندنی 1/ 162 - 163؛ به نقل از: اویس قرن / 229.
2- و السارق و السارقه فاقطعوا أیدیهما؛ مائده / 38، ترجمه: دست مرد دزد و زن دزد را به کیفر عملی که انجام داده اند، به عنوان یک مجازات الهی قطع کنید.
3- کلمه ی «دینار» را به شکل «دیناری» بخوانید. ترجمه: دستی که دیهی آن پانصد دینار طلا است چرا باید به خاطر سرقت یک چهارم دینار (2/5 درهم) قطع شود؟ این نوسان دو هزار درجه ای برای چیست؟ نکته: الف . البته باید توجه داشت که پانصد دینار در صورتی است که پنج انگشت قطع شود: ولی بنا بر مذهب شیعه تنها چهار انگشت (بدون انگشت شست و کف دست) باید قطع شود و دیه ی آن، چهار صد دینار خواهد شد. ب . دینار، عبارت است از یک مثقال شرعیطلای مسکوک و مثقال شرعی معادل هجده نخود یعنی مثقال معمولی است.
4- ایشان، برادر سید رضی (مؤلف کتاب شریف نهج البلاغه) است.
5- عزت و ارجمندی امانت و امانتداری باعث گرانبها بودن دست است؛ ولی ذلت و خواری خیانت (سرفت) باعث کم بها و ارزان شدن دست است. پس بنگر به حکمت باری تعالی که چه حکم حکیمانه ای صادر کرده است. نکته: و به این جهت است که خداوند از میان تمامی صفات متعالی خویش صفت «حکیم» را در آخر آیه ی مبارکه ی قطع دست سارق آورده است. سیری در سیرهی نبوی / 166؛ تفسیر نمونه 4/ 379؛ به نقل از: تفسیر روح المعانی (آلوسی) 06/3
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه