هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 317

صفحه 317

خداوند در می آورم و او از این جهت بر من خشم نمی گیرد. تو را به عنوان امیر همهی مؤمنان نخواندم، چون واقعا تو امیر همهی مؤمنان نیستی؛ زیرا بسیاری از اهل ایمان از امارت و حکومت تو ناراضی اند، پس تو را به نام خودت خواندم؛ زیرا خداوند، پیامبران خود را در قرآن به نام می خواند؛ مانند: «یا داوود!»(1)، «یا یحیی!» (2)و «یا عیسی!»(3) و این کار، توهینی به مقام آنان به شمار نمی آید؛ بر عکس، خداوند ابولهب را بانیه - نه به نام - یاد کرده است(4) و اما این که گفتی چرا در حضور تو پیش از اجازه نشستم، برای این که از امیر مؤمنان علی بن ابی طالب شنیدم که فرمود: اگر می خواهی مردی از اهل آتش را ببینی، به کسی نظر کن که خودش نشسته است و مردم در اطراف او ایستادهاند.

سخن طاووس که به این جا رسید، هشام گفت: ای طاووس! مرا موعظه کن. طاووس گفت: از امیر مؤمنان علی بن ابی طالب(علیه السلام)شنیدم که در جهنم مارها و عقربهایی است بس بزرگ و آن مارها و عقرب ها مأمور گزیدن امیری هستند که با مردم به عدالت رفتار نمی کند.

طاووس این را گفت و به سرعت از مجلس بیرون رفت!(5)

حکایت 462: مبلغ متملق!

شخصی نزد مرحوم آیت الله حاج شیخ ابراهیم کلباسی آمد و از آخوندی که در ده آنها آمده بود، تعریف زیادی کرد و گفت: او چنان توجه مردم را به خود جلب کرده که همه ی اقشار او را دوست دارند. مرحوم کلباسی وقتی این تعریف را درباره ی آن مبلغ شنید، امر فرمود تا او را احضار کردند. وقتی حاضر شد مرحوم کلباسی با عصای خویش چند ضربه به او زد و فرمود: ای مردکا معلوم می شود که تو در آن روستا هیچ تبلیغ دین نمیکنی و احکام شرع را به مردم نمی رسانی و همه ی عمر خود را صرف جلب توجه مردم به سوی خود میکنی و با چاپلوسی و تملق، همه ی مردم را از خودت راضی نگاه می داری و اگر تبلیغ دین میکردی، چون کلام حق تلخ است و اجرای قوانین حق بر خلاف میل مردم است، قهرأ بعضی ها از تو ناراضی می شدند چنانچه اکثر مردم از اولیای خدا ناراضی بودند و آنها را به سخت ترین بلاها مبتلا می کردند. پس تو علاوه بر این که حق را اجرا نکرده ای، چاپلوسی مردم را هم کرده ای و بر اثر این دو عمل زشت، باید تعزیر و تأدیب شوی.

مرحوم کلباسی دوباره چند ضربه عصا بر آن شیخ زد و او را از تبلیغ دین و لباس روحانیت منع کرد و فرمود: هرگز مثل شما مردم چاپلوس، اهلیت تبلیغ دین را ندارند، وجود شما در لباس روحانیت، موجب هتک حرمت


1- یا داؤود إنا جعلناک خلیفه فی الأرض فاحکم بین الناس بالحق، ص / 26.
2- یا یحیی خذ الکتاب بقؤه؛ مریم/ 12
3- إذ قال الله یا عیسی ابن مریم أذکر نعمتی علیک و علی والدتک؛ مائده / 110.
4- تبت یدا أبی لهب و تب؛ مسد /1
5- داستان راستان 2/ 237 - 240؛ به نقل از : سفینه البحار، (ماده ی طوس).
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه