هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 318

صفحه 318

این مقام شامخ و اهانت به روحانیت است!(1)

حکایت 463: خوشگل تر از معاویه!

معاویه به عده ای از صحابهی رسول خداونه به عنوان هدیه، پول می داد؛ اما در واقع رشوه می داد تا به نفع او احادیثی جعل کنند و در مذمت اهل بیت علی مطالبی بگویند(2) تا جایی که در یک حدیث جعلی، جایزه ی بزرگی به ابوهریره داد و فرمانداری مدینه را به او بخشید. نوشته اند: صورت معاویه کم مو بود و نوعا بنی امیه برخلاف بنی هاشم خوش قیافه نبودند. ابوهریره که پول های معاویه شکم او را پر کرده بود، گاهی مطالبی می گفت که اصلا تناسبی نداشت و ناموزون بود. از جمله روزی به عایشه (دختر طلحه) که به زیبایی و جمال مشهور بود، نظر انداخت و گفت: سبحان الله! خانواده ات چه نیکو تو را پرورده اند. به خدا سوگند هرگز صورتی زیباتر از روی تو ندیدم، مگر صورت معاویه، موقعی که بر منبر رسول خدا می نشیند!(3)

حکایت 464: مرد عاقل!

بنی امیه به انتشار دین اسلام اهمیت نمی دادند و هدفشان از پیروزی ها تنها کسب غنیمت و اموال بود؛ از این رو در زمان آنان، انتشار اسلام در جاهای دوردست مانند ترکستان و هند متوقف ماند، در صورتی که مردم آن نواحی به اسلام تمایل داشتند؛ اما بد رفتاری خلفای اموی آنان را از اسلام بیزار میکرد و همین که مختصر محبتی میدیدند، مسلمان می شدند، ولی با دیدن بیداد مأموران متنفر شده، مرتد میگشتند.

ا عذهای چاپلوس و در عین حال مستبد و ستمگر در دستگاه بنی امیه گرد آمدند که با انواع تملق گویی و چاپلوسی خلفای بنی امیه را بیش از آنچه بودند، خود کام و ستمگر می ساختند. اولین آنان حجاج بن یوشف ثقفی بود که خلیفه را «خلیفه الله» خواند و خلافت را از نبوت برتر شمرد. همان گونه که عمال خلیفه نسبت به خلیفه چاپلوسی میکردند، دیگران هم در بارهی عمال خلیفه به تملق گویی می پرداختند و آنان را نسبت به اهانت به اسلام، جری می ساختند.

می گویند: خالد قسری (عامل هشام) مردی بی اطلاع بود. او قرآن نمی دانست و اگر آیه ای را از حفظ می خواند با چند غلط همراه بود. روزی وی برای مردم خطابه خواند در اثنای آن چند غلط از او سر زد به طوری که سراسیمه خطابه را متوقف کرد؛ اما در آن میان یکی از همان افراد چاپلوس و متملق فریاد زد: ای امیر؛ از


1- منهاج السرور با یکصد و ده حکایت / 57.
2- معاویه جمعی از صحابه و تابعین را اجیر کرد تا در بدگویی از علی (ع) أخبار و احادیث را جعل کنند و برای این کار مزد قابل توجهی معین کرد. آنان هم روایاتی که مورد پسند معاویه بود، وضع می کردند: ابوهریره، عمرو عاص، مغیره بن شعبه و عروه بن زبیر از آن اشخاص بودند. از جمله روایاتی که ابو هریره جعل کرد و در واقع بی اساس است، این داستان است: علی (ع) در حیات رسول اکرم (ص) از دختر ابو جهل خواستگاری کرد، چون پیامبر از جریان اطلاع بافت ناراحت و خشمگین شد، به منبر رفت و در خطبه ای فرمود: به خدا قسم دختر دشمن خدا با دختر ولی خدا در یک خانه جمع نمی شوند، فاطمه پاره تن من است؛ مرا ناراحت می کند آنچه او را ناراحت می کند، اگر علی می خواهد با دختر ابوجهل ازدواج کند، باید از دختر من جدا شود؛ آن وقت هر چه دلش می خواهد، بکند. (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید 4/ 64)
3- یکصد موضوع، پانصد داستان 273/2 ؛ به نقل از: پیامبر و یاران 165/1 .
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه