هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 323

صفحه 323

حکایت 471: مهمان نوازی عرب بادیه نشین

به قیس بن سعد بن عباده که از سخاوتمندان عرب است، گفتند: آیا از خود سخی تردیدهای؟ گفت: آری! روزی در بیابان مهمان مردی بادیه نشین شدیم؛ چون صاحب خانه حاضر نبود زن او از ما پذیرایی کرد، شوهرش که آمد خبر داد، دو نفر مهمان برایمان آمده، مرد عرب شتری را کشت و غذا تهیه کرد، روز دوم باز شتر دیگری کشت و غذا آماده کرد. به او گفتیم: ما هنوز شتر دیروز را که کشتی نخورده ایم، گفت ما غذای شب مانده به مهمان نمی دهیم به واسطه ی بارندگی چند روز در آن جا ماندیم و او هر روز همین کار را می کرد تا این که موقع حرکت رسید. به همسرش صد دینار دادیم و گفتیم: از شوهرت عذرخواهی کن و به راه افتادیم. هنوز کاملا شعاع آفتاب بر زمین پهن نشده بود مردی را پشت سر خود مشاهده کردیم که از دور با عجله می آمد و نیزهای در دست داشت، متوجه شدیم ما را صدا میزند. ایستادیم، نزدیک که رسید، دیدیم همان میزبان است، گفت: پولهایتان را بگیرید، ما برای پذیرایی مهمان، پول نمیگیریم. اگر پولتان را نگیرید، شما را با همین نیزه میزنم.(1)

حکایت 472: تیزهوشی دخترک میزبان

سدید الدین محمد عوفی در جوامع الحکایات مینویسد: اصمعی می گوید: وقتی برسیدم به قبیله ای از اعرابی نزول کردم و چون نزد قبیله رسیدم جماعتی از زنان و دختران نزد من دویدند و مرا مرحبا گفتند و فرود اوردند و چندی مرا خدمت می کردند و شتر مرا تیمار می داشتند. چون سه روز مقام کردم، شتر خویش را بخواستم، بیاورند چون شتر پیش خود بخوابانیدم، خواستم که او را بار کنم، هیچ کس مرا یاری نداد. تنها عاجز شدم و در ماندم. آواز دادم که: این چه دلداری(2) است که وقت نزول در حق من کردید و اکنون وقت رفتن مرا فروگذاشته اید و یاری نمیدهید تا بار شتر برنهم؟! دخترکی از گوشه ای آواز داد که:

و إنا معین الضیف(3) عند حلوله

و عار علینا عنه حین یزحل

ما میهمان را به وقت آمدن خدمت میکنیم؛ اما عارمان می آید که برای رفتن او را یاری دهیم. من از کرم آن جماعت و هوش آن دخترک حیران شده و به هزار زحمت شتر را بار کردم و رفتم.(4)

حکایت 473: پاداش مهمان دوستی

مردی با سخاوت، زنی داشت در نهایت لئامت و بر اثر همین خصوصیتی که داشت، از میهمان بدش می آمد.

مرد با سخاوت که سخت از این مطلب ناراحت بود حضور رسول اکرم شرفیاب شد و جریان عیالش را


1- پند تاریخ 2/ 54؛ به نقل از: المستطرف.
2- احترام و نوازش.
3- چون اسم إن (نا) جمع است، ظاهره «معی الضیف» در اصل «عبو الضیف» بوده که به تبعیت از تلفظ، «واو» از کتابت هم ساقط شده است (زیرا باید بین اسم و خبر ان از لحاظ عدد، تطابق باشد.)
4- جوامع الحکایات /215.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه