هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 329

صفحه 329

حکایت 483: احترام میهمان

امام حسن عسکری(علیه السلام)فرمود: دو نفر که یکی پدر و دیگری پسر او بود به عنوان مهمانی به خانه ی علی أمدند، حضرت ایشان را بالای مجلس نشاند و خود در مقابل آنها نشست، آن گاه دستور داد غذا بیاورند، پس از صرف غذا قنبر تشت و آفتابه و حوله آورد و خواست دست پدر را بشوید، علی از جا بلند شد و آفتابه را از دست قنبر گرفت تا دست پدر را بشوید؛ ولی آن مرد خویش را به خاک انداخت و عرض کرد: یا علی! تو می خواهی آب بر دست من بریزی! خداوند مرا به آن حال نبیند. فرمود: بنشین! خدا تو را می بیند در حالی که یکی از برادرانت که با تو فرقی ندارد مشغول خدمت به تو است. علی فرمود: قسم میدهم به حق بزرگی که بر گردنت دارم طوری آرام و آسوده بنشین چنان که اگر قنبر بر دستت آب می ریخت آسوده بودی.

هنگامی که دست او را شست آفتابه را به محمد بن حنفیه داد و فرمود: اگر این پسر تنها آمده بود دست او را میشستم؛ ولی خداوند دوست ندارد بین پدر و پسری که در یک محل و مجلس هستند در احترام تساوی باشد، اکنون در دست پدر را شست تو نیز دست پسر را بشوی، محمد بن حنفیه نیز دست پسر را شست. امام حسن عسکری فرمود: هر کس در این کار از علی(علیه السلام)پیروی کند شیعه ی حقیقی خواهد بود.(1)

حکایت 484: چگونه از مهمان پذیرایی کنیم

حکیم سعد الدین نزاری با شیخ مصلح الدین، سعدی شیرازی معاصر بود. این دو بزرگ با یکدیگر رفت و آمد مخصوصی داشتند به طوری که شیخ اجل سعدی دو بار برای دیدار حکیم از شیراز به قهستان آمد. در سفری که حکیم نزاری برای دیدن شیخ به شیراز رفت، سعدی در مقام تجلیل و پذیرایی او بر آمد و به اندازه ای در تشریفات مهمان داری تکلف ورزید و خود را به مشقت انداخت که حکیم چندان در شیراز توقف نکرد. وی هنگام حرکت به شیخ گفت: ما که رفتیم؛ اما شرط میهمان نوازی این نبود که معمول داشتید. شیخ از این سخن در شگفت شد و پوزش خواست.

هنگامی که سعدی برای دیدار حکیم به قهستان سفر کرد، حکیم را در مزرعه یافت که مشغول زراعت بود. حکیم، سعدی را به خانه فرستاد و خود همچنان مشغول انجام کار کشاورزی بود تا فراغت حاصل کرد و در پذیرایی شیخ هیچ گونه تکلفی به خود راه نداد و به طور معمول پذیرایی کرد و تهیهی خوراک و لوازم مهمانی را آنقدر ساده و بی پیرایه گرفت که شیخ سه ماه در بیرجند ماند و در آن هنگام که خیال حرکت کرد، حیکم به دوستان خود گفت: اکنون شیخ به فکر مراجعت است آنچه شرط پذیرایی است به جا آورید و بزرگان بیرجند یک ماه به پذیرایی شیخ پرداختند و دعوت ها کردند و در مراسم تشریفات او کوشیدند. هنگام حرکت حکیم، شیخ گفت: شرط مهمان نوازی این است که خالی از تکلف باشد تا مهمان را توقف میسر گردد.(2)


1- پند تاریخ 2/ 73.
2- پند تاریخ 2/ 75: به نقل از: تاریخ قهستان.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه