هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 377

صفحه 377

بعضی ها را می شناختم که در طول ماه مبارک پنج بار قرآن را ختم می کردند، عده ای ده بار و گروهی دیگر پانزده بار؛ ولی فراموش نمی کنم که یکی از برادران - که ساکن کرج است و حافظ کل قرآن نیز بود . توانایی قرائت قرآن با سرعت زیاد را داشتند(1) و طبق برنامه ای که برای خود آماده کرده بودند در هر صبح در مدت شش ساعت یک ختم و بعد از ظهر همان روز طی شش ساعت دیگر یک بار دیگر ختم می کرد و در کل ماه مبارک شصت بار قرآن را ختم می کرد! همین انس با قرآن بود که جمع مان را بیمه کرده بود و دیگر کسی یأس و ناامیدی به دل راه نمی داد. ذکر خدا و تلاوت کلام جانبخش او چنان اطمینان خاطری بخشیده بود که کسی از دشمن تا چنگ و دندان مسلح نمی هراسید و از تهدیدات او وحشتی نداشت، اصلا به قول آن عالم همه ی سربازان در بند امام، «آیه های قرآن» شده بودند و نتیجه ی این روحیه ی قرآنی را در رفتار و اعمالشان میدیدیم. به عنوان محسن ختام یک نمونه را بیان میکنم: در ایامی که نماز جماعت از سوی عراقی ها ممنوع شده بود برادری از بهبهان جلو ایستاد و یکصد تا یکصد و پنجاه نفر از بچه ها به او اقتدا کردند. نگهبان عراقی او را شناسایی کرد و بعد از نماز با تهدید به او گفت: حمید رضا! میدانی اسیری؟ او با بی تفاوتی پاسخ داد: آری! عراقی ادامه داد: میدانی ذلیلی؟ حمید رضا آستین پیراهن را بالا زد و بازوان لاغر اما پولادین خود را به رخ سرباز دشمن کشید و لبخندزنان گفت: نخیر! هرگز ذلیل نیستم. من خود شاهد بودم که آن روز شوخی آن فرزند قرآن از صدها حرف جدی کاری تر افتاد و به سربازان ابلیس فهماند که عترت مخصوص خداوند و رسولش و مؤمنان است.(2)

حکایت 541: منت حاتم طایی!

شیخ اجل سعدی می گوید: حاتم طایی را گفتند: از تو بزرگ همت تر در جهان دیده ای یا شنیده ای؟ گفت: بلی! روزی چهل شتر قربان کرده بودم امرای عرب را. پس به گوشه ی صحرایی به حاجتی برون رفته بودم. خارکنی را دیدم پشته فراهم آورده. گفتمش: به مهمانی حاتم چرا نروی که خلقی بر بساط او گرد آمده اند؟ گفت:

هر که نان از عمل خویش خورد(3)

منت حاتم طایی نبرد

من او را انصاف دادم و به همت و جوانمردی، از خود برتر دیدم!(4)

حکایت 542: محمد و ذوالریاستین

محمد فرزند امام صادق(علیه السلام)شخصی شجاع و سخاوتمند بود، او یک روز در میان روزه می گرفت و معمولا گوسفندی را ذبح میکرد و مردم را مهمانی می داد. او در سال 199 هجری قمری از مکه خروج کرد.

پس به امر مأمون خلیفه عباسی، عیسی جلودی به جنگ او آمد و سپاهش را متفرق ساخت و او را دستگیر کرد و به خراسان نزد مأمون فرستاد.


1- این شیوه تندخوانی آیات را، «تحریر» (حذر یا حدیر) می نامند.
2- ماهنامه ی بشارت شماره ی 28/3 - 29.
3- این مصرع را شرطی بخوانید نه خبری.
4- گلستان / باب سوم، حکایت 13.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه