هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 420

صفحه 420

باز دهد و بیت المال ما را از اموال رعیت پر نکند، که توانگری رعیت، توانگری پادشاه باشد.

از رعیت، شهی که مایه ربود

بن دیوار کند و بام، اندود(1)

حکایت 592: خواجه و غلام بخیل

سدید الدین محمد عوفی در جوامع الحکایات می نویسد: آورده اند که خواجه ای بود عظیم بخیل و غلامی داشت که به ده هزار دینار خریده بود و او به هزار درجه از خواجه بخیل تر بود. روزی خواجه گفت: ای غلام! نان بیاورد و در ببند. غلام گفت: ای خواجه! خطا گفتی. می بایست گفت: در ببند و نان بیاور و آن به حزم (احتیاط) نزدیک تر بودی! پس خواجه را این خوش آمد و او را آزاد کرد.(2)

حکایت 593 کدام یک بیشتر گذشت داشتند؟

مسعودی در مروج الذهب از واقدی نقل کرده است که گفت: مرا دو نفر دوست بود، یکی هاشمی و از سادات که با او چون یک روح در دو بدن بودیم. تنگدستی سختی پیش آمد، عیدی هم در همان اوان رسید. زنم گفت: خودمان صبر میکنیم؛ ولی این بچه ها اطفال همسایگان را می بینند، دلم برای آنها می سوزد. اگر چاره ای می اندیشیدی برای این ها دست کم لباسی تهیه میکردیم خوب بود.

واقدی می گوید: نامه ای برای رفیق هاشمی ام نوشتم و درخواست کمک کردم. کیسه ای سربسته به مهر خود فرستاد، نوشته بود: داخل کیسه هزار درهم است. هنوز سر کیسه را باز نکرده بودم که از رفیق دیگرم نامه ای رسید. او هم از من درخواست کمک کرده بود. کیسهی سربسته را برایش فرستادم و از منزل خارج شدم و به مسجد رفتم، شب را از خجالت زنم در مسجد گذراندم، فردا که آمدم زنم مرا ستود و سرزنش نکرد.

در همین موقع رفیق هاشمیام آمد، همان کیسه ی سربسته را در دست داشت و گفت: باید راست بگویی کیسه ای که برایت فرستادم چه کردی؟ من جریان را برایش شرح دادم، گفت: وقتی نامه ی تو به من رسید تمام دارایی ام همان هزار درهم بود که برایت فرستادم، پس از ارسال وجه نامه ای به رفیقم نوشتم تا به من کمک کند، چیزی نگذشت دیدم کیسه ی خود مرا سربسته برایم فرستاد.

واقدی گفت: هزار درهم را با یکدیگر قسمت کردیم. ابتدا صد درهم برای زن من خارج کرد و از بقیه، سهم هر یک سیصد درهم شد. این پیش آمد به گوش مأمون رسید، مرا احضار کرد، جریان را به تفصیل بازگو کردم، آن گاه دستور داد هفت هزار دینار به ما بدهند، به هر کدام دو هزار دینار و هزار دینار را به زنم اختصاص داد.(3)

حکایت 594: مرد کوفی و کودکانش

سدید الدین محمد عوفی در جوامع الحکایات مینویسد: یکی از معاریف (افراد سرشناس) حکایت کرد:


1- جوامع الحکایات / 81
2- جوامع الحکایات / 294.
3- پند تاریخ 36.35/4 ؛ به نقل از: روضات الجنات (ذیل ترجمه ی ابو عبد الله محمد واقدی)
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه