هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 43

صفحه 43

گردد و مؤدب و مهذب گردند.(1)

حکایت 59: مزه ی ظلم!

آورده اند: انوشیروان در کودکی معلمی داشت که او را علم و ادب می آموخت. روزی معلم ضرب های دردناک به انوشیروان زد بدون این که انوشیروان مرتکب خطایی شده باشد. انوشیروان کینه ی معلم را در دل گرفت. چندین سال بعد هنگامی که انوشیروان به پادشاهی رسید، معلم را احضار کرد و گفت: چرا در آن روز من را بدون این که مرتکب خطایی شده باشم، زدی؟ معلم گفت: وقتی دیدم تو مشتاق دانش اندوزی هستی، حدس زدم که روزی پس از پدرت، به پادشاهی خواهی رسید؛ از این رو خواستم طعم ظلم و ستم را به تو بچشانم تا نسبت به زیردستان مرتکب ظلم و ستم نگردی! انوشیروان گفت: آفرین بر تو که عملی صحیح انجام دادی! (2)

حکایت 60: با عدالت بر دشمن پیروز شد

بنا به دستور المعتضد بالله (خلیفه عباسی) امیر احمد سامانی بر عمرو لیث از بخارا لشکر کشید. هنگامی که از کوچه باغ های بخارا می گذشت شاخه میوه داری که سر از باغ بیرون آورده بود توجه او را جلب کرد، خواجه نظام الملک در سیر الملوک می نویسد که امیر احمد با خود گفت: اگر سپاه من به میوه ی این شاخه دست نزنند و آن را نشکنند بر عمرو لیث پیروز خواهم شد، چنانچه بشکنند از همین جا برمی گردم.

یکی از معتمدان را گماشت و به او دستور داد: هر کس این شاخه را شکست او را نزد من بیاور. سپاهی که دوازده هزار سرباز و فرمانده داشت از آن کوچه گذشتند و هیچ کدام از بیم عدالت امیر احمد به شاخه ی میوه توجهی نکردند، گماشته نزد امیر آمد و توجه نکردن سپاهیان را به عرض او رسانید، امیر از اسب پیاده شد و سر به سجده نهاد و نتیجه اش این شد که هنگام رو به رو شدن دو لشکر، عمرو لیث با این که هفتاد هزار سرباز داشت، شکست خورد و اسبش او را میان لشکر امیر احمد آورد و اسیر گشت.

دادگری امیر احمد به گونه ای بود که در روزهای برفی، سواره بر سر میدان می ایستاد تا اگر دربانان مانع از عرض و نیاز و درخواست بینوایی شدند او را ببیند و تقاضایش را انجام دهد.(3)

حکایت 61: طاق مدائن

هنگامی که انوشیروان تصمیم گرفت طاق مدائن را بسازد دستور داد اطراف آن عمارت را خریداری کنند، مردم با میل به قیمت گزافی فروختند مگر پیرزنی که امتناع ورزید و گفت: من همسایگی شاهنشاه انوشیروان را به تمام عالم نمی فروشم. انوشیروان سخن او را پسندید و گفت: خانه ی پیرزن به جای خودش باقی باشد. آن گاه ساختمان او را محکم و بادوام کرد و ایوان را محیط بر آن ساخت. در کنار ایران عمارتی بود که اهل آن نواحی آن جا را خانه ی پیرزن می نامیدند.


1- جوامع الحکایات /190.
2- المستطرف189/1 .
3- پند تاریخ 185/3 -186؛ به نقل از: تاریخ بحیره / 20.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه