هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 446

صفحه 446

حکایت 634: ستمگران و هوادارانشان

موفق وزیری از وزرای عراق بود. روزی به امام جماعتی اقتدا کرده بود، امام در نماز آیاتی از سوره ی مبارکه ی هود را خواند، وقتی به این آیه رسید: (وَلَا تَرْکَنُوا إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ)(1) ، موفق از شنیدن آن - که آژیر خطری برای ستمگران و تکیه کنندگان بر آنان است . آن چنان تحت تأثیر قرار گرفت که نعرهای کشید و بیهوش بر زمین افتاد. وقتی به هوش آمد و علت را از او پرسیدند، گفت: کسی که رغبت و میلی به ستمگران پیدا کند، کیفرش چنین است؛ پس کیفر خود ظالم و ستمگر چگونه خواهد بود؟!(2)

حکایت 635: کارمند بنی امیه

علی بن حمزه می گوید: دوست جوانی داشتم که در دستگاه بنی امیه شغل نویسندگی داشت. روزی به من گفت: از امام صادق(علیه السلام)برای من وقت بگیر تا خدمت ایشان برسم. من از امام اجازه گرفتم تا او شرفیاب شود. امام(علیه السلام)اجازه دادند و در وقت مقرر من با او خدمت ایشان رفتیم.

دوستم پس از سلام عرض کرد: فدایت شوم! من در وزارت دارایی رژیم بنی امیه مسئولیتی دارم و از این راه ثروت بسیاری اندوخته ام و بعضی خلاف ها را هم انجام داده ام!

امام فرمود: اگر بنی امیه افرادی مثل شما را نداشتند تا مالیات برایشان جمع کند و آنها را در جنگها و جماعات همراهی کند، حق ما را غصب نمی کردند. جوان گفت: آیا راه نجاتی برای من هست؟ فرمود: اگر بگویم، عمل میکنی؟ گفت: آری. فرمود: آنچه از مال مردم نزد تو هست و صاحبانش را می شناسی به آنها برگردان و آنچه صاحبانش را نمی شناسی از طرف آنها صدقه بده، من در مقابل این کار، بهشت را برای تو ضمانت میکنم!

علی بن حمزه می گوید: من با آن جوان برخاستیم و به کوفه رفتیم. او همه چیز خود، حتی لباسهایش را به صاحبانش برگرداند یا صدقه داد. من از دوستانم مقداری پول برای او جمع کردم و برایش لباس خریداری کردم و خرجی هم برایش می فرستادیم.

چند ماهی از این جریان گذشت و او مریض شد، ما مرتب به عیادت او می رفتیم. روزی او را در حال جان دادن یافتم. چشم باز کرد و گفت: ای علی! آنچه امام صادق(علیه السلام)به من وعده داده بود، وفا کرد. این را گفت و از دنیا رفت. ما او را پس از غسل و کفن به خاک سپردیم.

مدتی بعد خدمت امام صادق رسیدم، همین که امام مرا دید، فرمود: ای علی! ما به وعده ی خود در مورد دوست تو وفا کردیم. عرض کردم: همین طور است فدایت شوم! او هم هنگام مرگ، این مطلب (ضمانت بهشت) را به من گفت!(3)


1- هود / 113، ترجمه: و بر ظالمان تکیه نکنید که موجب می شود آتش شما را فرا گیرد و در آن حال، هیچ ولی و سرپرستی جز خدا نخواهید داشت و یاری نمی شوید.
2- سرگذشت های تلخ و شیرین قرآن 163/2 ؛ به نقل از: منهج الصادقین 4/ 46.
3- یکصد موضوع، پانصد داستان 180.179/1؛ به نقل از: المحجه البیضاء 3/ 254.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه