هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 453

صفحه 453

املاکم بیشتر از مخارج سالیانه ام هست و به این شغل و منصب احتیاج ندارم، هر سال مبلغ گزافی به سلطان میدهم تا مرا متصدی این شغل قرار دهد، خدا را گواه میگیرم هیچ نظری جز نجات دادن امثال شما دوستان ائمه و شیعیان ندارم؛ زیرا کسانی که قبل از من این پست را داشتند هرگاه دست شان به شیعه ای میرسید او را شکنجه می دادند.(1)

حکایت 647: مردان خدمتگزار را بشناسید

مردی از قبیله ی بنی حنیفه که اهل سیستان بود گفت: در اوائل خلافت معتصم با حضرت امام محمد تقی(علیه السلام)که برای حج به مکه میرفت همسفر شدم. روزی مشغول غذا خوردن بودم. عده ای از درباریان و کارگزاران سلطان نیز حضور داشتند، به آن حضرت عرض کردم: فدایت شوم! فرماندار شهر ما مردی است که نسبت به شما و خانواده ارادت دارد، چنانچه صلاح بدانید مقداری خراج به او مقروضم، نامه ای بنویسید تا مراعات کند، فرمود: او را نمی شناسم.

عرض کردم: همان طوری که گفتم او شما را دوست دارد، نوشته ی شما برایم سود خواهد داشت. حضرت جواد(علیه السلام)برکاغذی چنین نوشت: «بسم الله الرحمن الرحیم، به طوری که آورنده ی این نامه می گفت تو دارای مذهب پسندیده ای هستی، متوجه باش در این کاری که به عهده داری آنچه خوبی کنی برایت سود خواهد داشت، در این صورت به برادران دینی خود احسان کن و بدان خداوند هم وزن ذره و دانه ی خردل را از تو حساب خواهد کشید.»

گفت: وقتی وارد سیستان شدم، موضوع نامه را قبلا به فرماندار (حسین بن علی نیشابوری) گفته بودند، دو فرسخ به شهر مانده به استقبال من آمد، نامه را به او دادم، بوسید و بر چشم گذاشت. پرسید: چه حاجتی داری؟ گفتم: خراجی در دفتر به حساب من نوشته ای، امر کرد آن مبلغ را محو کنند. گفت: تا من فرماندارم تو خراج نخواهی پرداخت. آن گاه از تعداد عائله ام سؤال کرد، برایش شرح دادم، مقداری که برای خودم و آنها کافی بود پول به من بخشید و تا زنده بود خراج از من نگرفت و مرتب کمک اضافی هم می کرد.(2)

حکایت 648: علی بن یقطین و وزارت

علی بن یقطین یکی از شیعیان و پیروان ارجمند در زمان حضرت صادق و موسی بن جعفر(علیه السلام)بود و با این که در دربار هارون الرشید به شغل وزارت اشتغال داشت اعتقاد خود را در نهایت احتیاط و تقیه کاملا حفظ می کرد، اموال بسیار زیادی برای حضرت صادق(علیه السلام)فرستاد، آن حضرت فرمود: دیشب از خداوند درخواست کردم علی بن یقطین را به من ببخشد، او را به من بخشید، همانا علی بن یقطین مال و محبت خود را در راه ما صرف کرده است؛ از این رو شایسته ی بزرگواری در دنیا و آخرت است.

بسیار اتفاق می افتاد که علی بن یقطین صد تا سیصد هزار درهم به رسم پیشکش و هدیه خدمت آن


1- پند تاریخ 100/4 -101؛ به نقل از: الأنوار النعمانیه 3/ 173.
2- پند تاریخ 102/4 - 103؛ به نقل از: کافی 111/5
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه