هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 458

صفحه 458

خیر در باره ی من نبرده است، اگر ساعتی گمان خیر برده بود، او را به جهنم نمی فرستادم، گرچه دروغ می گوید؛ ولی با این حال اظهار حسن ظن او را بپذیرید و او را به بهشت ببرید.

سپس پیامبر فرمودند: هیچ بنده ای نیست که نسبت به خداوند متعال گمان خیر ببرد، مگر این که خدا نزد گمان وی خواهد بود.(1)

حکایت 655: خوش گمانی اهل مکه

هنگامی که پیامبر اکرم(علیه السلام)در سال هشتم هجری مکه را فتح کرد، سعد بن عباده فریاد زد: امروز روز کشتار و روز اسارت اهل مکه است و خداوند قریش را خوار خواهد کرد.

ابوسفیان خدمت پیامبر آمد و عرض کرد: آیا دستور کشتار قوم خود را داده ای؟ پیامبر میان جمعیت ایستادند و فرمودند: امروز روز لطف و مرحمت است، سپس پرچم را به دست علی بن ابی طالب دادند و فرمودند: فریاد کن امروز روز مرحمت است.

اشخاص دیگری از طرف پیامبر مأمور شدند که هر کس داخل خانه ی ابوسفیان گردد یا سلاح خود را بیندازد یا در خانه اش را ببندد، ایمن است! وقتی پیامبر او وارد مکه شدند، در مسجد الحرام دست خود را به دو طرف در مسجد گرفتند و فرمودند: ای قریش! خیال می کنید با شما چگونه معامله میکنم؟

گفتند: گمانمان این است تو جز نیکی و خوبی با ما رفتار نخواهی نکرد، تو برادری کریم و پسر برادری بزرگوار هستی! پیامبر گریه کردند و فرمودند: بر شما سرزنشی نیست، خداوند شما را می بخشد، بروید که شما آزاد شدگان هستید.(2)


1- یکصد موضوع، پانصد داستان 231/2 ؛ به نقل از: تفسیر نمونه 2/ 254.
2- یکصد موضوع، پانصد داستان 2/ 233؛ به نقل از: پند تاریخ 2/ 94.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه