هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 475

صفحه 475

بی هتران جای ایشان بگیرند.

کس نباید به زیر سایه ی بوم(1)

ور همای از جهان شود معدوم

پدر را از این حال آگهی دادند. برادرانش را بخواند و گوشمالی به واجب بداد. پس هر یکی را از اطراف بلاد، حضه ای (سهمیه ای) معین کرد تا فتنه بنشست و نزاع برخاست که ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند.

نیم نانی گر خورد مرد خدای

بذل درویشان کند نمی دگر

ملک اقلیمی بگیرد پادشاه

همچنان در بند اقلیمی دگر(2)

حکایت 681: نتیجه ی خوار شمردن

شخصی در بنی اسرائیل فاسد بود به طوری که او را از خود راندند. روزی آن شخص از راهی میرفت، به عابدی برخورد کرد که کبوتری بالای سر او پرواز می کرد. نزد آن عابد رفت و همان جا نشست. وقتی عابد او را دید با خود گفت: من عابد هستم و این شخص فاسد است. چگونه کنار من بنشیند، از او رو گردانید و گفت: از نزد من برخیز! خداوند به پیامبر آن زمان وحی فرستاد که نزد آن دو نفر برو و بگو اعمال خود را از سر گیرند؛ زیرا من تمام گناهان آن فاسد را بخشیدم و اعمال آن عابد را [به خاطر خودبینی و تحقیر آن شخص] محو کردم.(3)

حکایت 682: بدتر از خود را بیاور

خداوند به حضرت موسی وحی کرد: این مرتبه که برای مناجات آمدی، کسی را همراه خود بیاور که تو از او بهتر باشی. موسی برای پیدا کردن چنین شخصی تفحص کرد و نیافت؛ زیرا به هر کس می رسید جرئت نمیکرد بگوید من از او بهترم.

خواست یکی از حیوانات را ببرد، به سگی که مریض بود برخورد کرد. با خود گفت: این را همراه خود خواهم برد، پس ریسمان به گردن سگ انداخت و مقداری سگ را آورد، بعد پشیمان شد و آن را رها کرد و تنها به درگاه پروردگار آمد. خطاب رسید: چرا فرمانی که به تو دادم، اجرا نکردی؟ عرض کرد: پروردگارا! کسی را نیافتم که از خودم پست تر باشد. خطاب رسید: ای موسی! به عزت و جلالم سوگند اگر کسی را می آوردی که او را پست تر از خود می دانستی، نام تو را از طومار پیامبران محو می کردم!(4)


1- جغد.
2- گلستان، باب اول، حکایت 3.
3- یکصد موضوع، پانصد داستان 1 / 166؛ به نقل از: المحجه البیضاء 239/6 .
4- یکصد موضوع، پانصد داستان 168/1 ؛ به نقل از: لئالی الاخبار /197.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه