هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 48

صفحه 48

معاویه گفت: خواسته ی این زن را برآورده کنید و او را به وطنش برگردانید.(1)

حکایت 67: دهقانان ستمدیده

یکی از تجار که همراه لشکر سلطان جلال الدوله بود، گفت: روزی سلطان بنا به عادت همیشگی برای شکار خارج شد. در راه با مردی از دهقانان برخورد کرد که گریه می کرد. سبب گریه اش را پرسید. گفت: سه نفر از غلامان شما بار خربزه ام را گرفتند. سلطان گفت: اکنون حرکت کن برو در محل سپاهیان، آن جا قبه ای قرمز است، کنار آن بنشین و تا عصر از آن جا نرو.

سلطان جلال الدوله از شکار برگشت، به یکی از متصدیان خرید گفت: میل خربزه دارم، ببین میان سپاه کسی موجود دارد؟ آن شخص رفت، طولی نکشید خربزه ای آورد، پرسید: از خیمه ی چه کسی پیدا کردی؟ گفت: فلان حاجب. از دهقان سؤال کرد: این از خربزه های تو است؟ گفت: آری.

آن گاه دستور داد حاجب را حاضر کردند. از او پرسید: این خربزه را از کجا تهیه کرده ای؟ گفت: چند نفر از غلامان آورده بودند، سلطان گفت: فورأ آنان را حاضر کن، آن مرد رفت، غلامان فرار کردند، حاجب هر چه جست و جو کرد آنها را نیافت، برگشت و عرض کرد: فرار کرده اند، جلال الدوله به دهقان گفت: این مرد غلام من است، چون نتوانست غلامان مجرم را پیدا کند او را به تو بخشیدم، مبادا آزادش کنی.

دهقان دست حاجب را گرفت و بیرون برد، در راه آن مرد خودش را از دهقان به سیصد دینار خرید، سپس نزد سلطان آمدند و پس از کسب اجازه، سلطان با این معامله موافقت کرد.(2)

حکایت 68: حکومت دین بر مردم یا خلافت علی ع

هنگامی که امیر مؤمنان به خلافت ظاهری رسید بالای منبر رفت و بعد از حمد و ثنای پروردگار فرمود: از حضرت آدم فرزندی به عنوان بنده یا کنیز متولد نشد، تمام فرزندان او آزاد بودند، اما خداوند بعضی از شما را مالک دیگری قرار داد، پس هر کسی را گرفتاری پیش آمد باید شکیبایی کند در آنچه به صلاح او بوده و بر خدا منت نداشته باشد.

مقداری مال برای ما رسیده است، ما بین سیاه پوست و سرخ پوست به نسبت مساوی تقسیم می کنیم. در این هنگام مروان حکم به طلحه و زبیر گفت: منظور علی شمایید. علی ((علیه السلام))به هر نفر سه دینار داد.

مردی از انصار سه دینار خود را گرفت، پس از او غلامی که تازه آزاد شده بود پیش آمد، او هم به سهم خود رسید. مرد انصاری عرض کرد: ای امیر مؤمنان! این غلام را من آزاد کرده ام، آیا سهم من با او یکسان است؟

فرمود: من در کتاب خدا دقت کردم، بین فرزندان اسماعیل [که کنیز زاده بودند] و فرزندان اسحاق [که از زنی آزاد به وجود آمدند] تفاوتی قرار نداده بود.(3).


1- پند تاریخ 3/ 194-196؛ به نقل از: کشکول شیخ بهایی 2/ 173.
2- الاذکیاء (ابن جوزی) / 40.
3- روضه ی کافی / 69۔
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه