هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 492

صفحه 492

سبب گریه ی امیر چیست؟ با اندوه فراوان گفت: از آن گریه میکنم که به مردم ظلم کردم به خصوص به اولاد پیامبر و مردان پاکدامن. وزیر چاپلوس برای خوش آیند او گفت: هر چه امیر تاکنون انجام داده با دلیل و برهان بوده است. حجاج گفت: اگر در روز قیامت هم آزادانه حکومت کنم و تو نیز وزیر من باشی این دلیل ها و برهانها رواج دارد؛ اما آنچه مسلم است پیکر تو و من در آتشهای گداخته و سوزان جهنم برای همیشه خواهد سوخت.(1)

بسی بر نیاید که بنیاد خورد

بکند آن که بنهاد بنیاد بد

خرابی کند مرد شمشیرزن

نه چندان که آه دل پیرزن

چراغی که بیوازنی برفروخت

بسی دیده باشی که شهری بسوخت

حکایت 697: شهید ثانی

شهید ثانی (شیخ زین الدین الجبعی العاملی) از مفاخر و اعیان علمای امامیه و از اکابر و متبحران فقهای اثنی عشریه و فقیه اصولی، محدث رجالی، مفسر، ادیب، نحوی، لغوی، حکیم، متکلم، قاری، طبیب و... بود. ولادت ایشان در سال 911 و شهادتش در 966 بود. ایشان در پنجاه و پنج سالگی به فیض شهادت نائل آمد. سبب شهادتش موافق قول مشهور و آنچه شیخ حر عاملی از بعضی مشایخ خود شنیده و به خط بعضی دیگر نیز دیده آن است که دو نفر برای رفع مرافعه خدمت شهید ثانی آمدند و شهید حکم لازم را صادر کرد و طبیعی است که حکم به سود طرفی و بر زیان طرف دیگر صادر می شود.

از این رو آن طرف دعوا که حکم علیه او بود، ناراحت و خشمگین شد و نزد قاضی شهر صیدا شکایت برد. قاضی برای احضار شهید، مأموری به قریه ی «جبع» فرستاد و چون شهید در همه اوقات تنها زندگی میکرد و در باغی بیرون شهر به تألیف شرح لمعه مشغول بود و در اتمام کتاب مزبور اهتمام داشت، بعضی از اهل شهر به مأمور جلب شهید گفتند: مدتی است که ایشان به مسافرت رفته اند؛ از این رو مأمور به انجام مأموریت خویش موفق نشد. وقتی شهید از جریان اطلاع یافت با این که بارها به حج رفته بود، دوباره به منظور اختفا در محملی پرده دار و سرپوشیده به قصد حج عازم بیت الله الحرام گشت. قاضی که خود را در توطئه علیه شهید شکست خورده می دید، دست از پیگیری برنداشت، نامه ای به سلطان روم نوشت که در دیار شام، شخصی از اهل بدعت ظاهر شده که بیرون از مذاهب چهارگانه اهل سنت است و خود مذهبی جداگانه دارد.

پس سلطان شخصی را مأمور جلب شهید کرد تا شهید در دربار سلطانی حاضر شود و با علمای اهل سنت مباحثه و مذاکره کند و پس از اطلاع از حقیقت مذهب او، حکم مقتضی موافق مذهب خود را در باره ی او اجرا نماید. مأمور دربار چون به «جبع» رسید و از مسافرت شهید به مکه اطلاع یافت، به دنبال مأموریت خود به سوی مکه حرکت کرد و در اثنای راه به شهید رسید و مأموریت خود را به عرض رسانید. شهید فرمود: اگر


1- پند تاریخ 3/ 166.163 .
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه