هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 500

صفحه 500

بنی امیه در این دروان کوتاهی که حاکمانش پی در پی عوض می شدند آرامش نداشتند؛ زیرا از هر سو با قیامها و شورشها درگیر بودند و در هر قیام و شورشی، گروه دیگری را به قتل می رساندند و منفورتر و منفورتر می شدند. مرحوم علامه شوشتری در جلد ششم شرح نهج البلاغه اش داستان عبرت انگیزی نقل می کند و می نویسد: هنگامی که مروان، آخرین خلیفه ی بنی امیه کشته شد، عامر بن اسماعیل به خانه ای که در آن مروان و زنانش بودند حمله کرد، آنها درها را بستند و فریاد و شیون بلند کردند. عامر مردی را که از آنها مراقبت میکرد گرفت و در باره ی خانوادهی مروان سؤال کرد، او گفت: مروان به من دستور داده اگر کشته شدم گردن تمام دختران و کنیزانم را بزن تا به دست دیگران نیفتند؛ ولی من چنین کاری را نکردم.

در این حال دو دختر مروان را نزد عامر آوردند. او سفارش کرد سیر مروان را در دامن دختر بزرگترش بگذارند و به او گفت: این کار در برابر کاری است که شما با سر «یحیی بن زید» کردید که سر او را در دامان مادرش گذاشتید و بعد همه ی آنان را به قتل رساند!(1)

حکایت 708: سلطان بی سلطنت

آورده اند: وقتی نصر بن احمد وارد نیشابور شد و تاج بر سر گذاشت و مردم به حضور او می رسیدند، در این هنگام خیالات غرورآمیز به قلبش خطور کرد و به حاضران گفت: کسی هست که آیه ای از قرآن بخواند؟ مردی شروع کرد به خواندن قرآن، تا به این آیه رسید: (لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ)(2) که در آن روز (قیامت) سلطنت از آن کیست؟ امیر از تخت خود پایین آمد، تاج را از سر برداشت و برای خدای تعالی سر به سجده گذاشت و گفت: خدایا! ملک و سلطنت از آن تو است نه من.(3)

کیست در این دایرهی دیرپای

کو(4) لمن الملک زند جز خدای(5)

حکایت 709: استخاره ای برای نواب صفوی!

ابوالفضائل مجتهدی (فرزند مرحوم آیت الله سید محمود امام جمعه ی زنجان) نقل کرده اند: مرحوم شهید سید مجتبی نواب صفوی به جهت فشارهای سیاسی روز، فراری بود. در جریان فرار و اختفا در یک روز سرد زمستان خود را از طریق بی راهه از شهر اردبیل به زنجان رساند و وارد منزل پدرم شد و دست کم دو شبانه روز در اتاقی خاص از حیاط اندرونی دور از چشم اغیار، مهمان ما بود. من نیز از جانب پدرم مأمور پذیرایی و انجام دستورات و حوایج وی بودم. یک روز اول صبح که شهید نواب در حال عزیمت به تهران بود از پدرم استخاره خواست. پدرم با قرآن استخاره کرد و با دیدن آیه ی مورد نظر به مرحوم نواب فرمودند: استخاره ظاهرأ مربوط

به جنگ و ستیز و کشت و کشتار است، خوب است. میشی؛ ولی خود نیز کشته خواهی شد. بعد که از پدرم در


1- پیام امام امیر المؤمنین (ع) 200/6 .
2- غافر / 16.
3- قصه های قرآن / 107؛ به نقل از: تفسیر نیشابوری ج 3، ذیل تفسیر آیه ی مذکور.
4- مخفف که او.
5- نظامی
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه