هزار و یک حکایت اخلاقی جلد 1 صفحه 534

صفحه 534

خوردن آنها هستند؟

صدای امام(علیه السلام)با طنین مخصوصی تا اعماق روح حاضران و از آن جمله خود متوکل نفوذ کرد. این اشعار به پایان رسید و نشئه ی شراب از سر می گساران پرید. متوکل جام شراب را محکم به زمین کوبید و اشکهایش مثل باران جاری شد.

به این ترتیب آن مجلس بزم در هم ریخت و نور حقیقت توانست غبار غرور و غفلت را، هر چند برای مدتی کوتاه، از یک قلب پرقساوت بزداید!(1)

حکایت 761: مرگ در کنار گونی های اسکناس!

حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتی می گوید: مناسبتی بود و چند روز تعطیلی. یکی از سرمایه داران تهران به دور از چشم دوستان و بدون اطلاع خانواده به حجرهاش رفت تا سرمایه اش را حساب کند. پس از ساعتی که در قسمت عقب حجره اسناد را بررسی کرد، خواست بیرون بیاید، دید کلید را داخل حجره جا گذاشته و در را به روی خود بسته است. هر چه فریاد زد، چون بازار تعطیل بود، صدایش به جایی نمی رسید. آنقدر فریاد زد که از حال رفت. گرسنه شده بود، چیزی غیر از اسکناس در اختیار نداشت. ابتدا مقداری از اسکناسها را جویده بود، سپس مقداری گل کفش خود را خورده بود و بالاخره در کنار میلیون ها تومان پول، جان سپرده بود!(2)

حکایت 762: خرقه ی آتشین

کمیل بن زیاد نخعی نیمه شبی همراه حضرت علی(علیه السلام)از مسجد کوفه خارج شدند. در تاریکی شب از کوچه های کوفه عبور می کردند تا به خانه ای رسیدند، از آن خانه صدای تلاوت قرآن به گوش می رسید، معلوم بود مرد پارسایی از بستر راحت برخاسته و با صدایی دلنشین و پرشور قرآن می خواند، آن چنان که گرید و بغض گلویش را گرفته بود. کمیل سخت تحت تأثیر آن صدا قرار گرفت. آن مرد(3) این آیه را می خواند: (أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّیْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا یَحْذَرُ الْآخِرَهَ وَیَرْجُو رَحْمَهَ رَبِّهِ ۗ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ ۗ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ)(4) [آیا کسانی که در زیورهای دنیا غرق هستند بهترند یا آن کسی که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت می ترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است؟! بگو آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمیدانند یکسان هستند؟؛ تنها خردمندان متذکر می شوند. وقتی کمیل این آیه را با آن صدای پرسوز میشنید، چنان دگرگون شد که با خود گفت: ای کاش مویی بر بدن این قاری میشدم و صدای قرآن او را می شنیدم!

حضرت علی(علیه السلام)از دگرگونی حال کمیل به خاطر آن صدای پرسوز و گداز آگاه شد و به او فرمود: ای کمیل!


1- داستان راستان 1031 - 106: به نقل از: بحار الانوار 149/2 (احوال امام هادی ع).
2- خاطرات از زبان حجت الاسلام محسن قرائتی 26/2 .
3- ظاهرا نام این شخص «غروه بن أدند» بوده است.
4- زمر/ 9.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه